حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

گذر از پست مدرن

آسمان یا زمین برای  تدافع فکر یا تهاجم فکر

نه تهاجم فکر نه تدافع فکرو نه تخاصم فکر

مرحم فکر  مرحمت فکر مرحمی در فکر

هنر پلویری نیست هنر بافتنی نیست هنر پوشیدنی بر فکرست

میزان درستی فکر میزان شعرو میزان شاعری شعر گفتن

مرحم هنر نشد درون هنرمند را گذران

گذر کن از بند درون شعر فقط جای آن خوب را درست گفتن

کافکا یا هدایت یا ونگوگ یا هنر پس از هنر

هنر پس از گذر در هنر پس از پسامدرن

پسامدرن نو در بر پست مدرن قبل شکستن

ابیات مدرنیته ابیات  معاصر ابیات نو و متصل

جهان تازه از واژگان هنری

تابلوی  پسا  لبخند گریه

شعر ما را کودکان  آفریقایی یا  ساحل دور

شعر ما را  نخوانده آتش گرد شعله سرخپوستان

شعر تن انگیز درون واژه

فالش انگیز یا وزن بر انگیز یا سکته کلماتی

ایست ممتد قلب درون شعر روی مغز استعاره ای

بورژوا  آهنی شعر خوردگی

سمبولیسم هنر برای هنر یا هنرمند درون هنر 

اپیزودهای چند فصلی  نو آورانه ترین شعر قرن بیستو چند

ترمز درون هجایا کشیده روی کلمات بند کلمه شعر برای درون کلمات

و کاغذ کاهی شعر حس تایپ فیبری شاعرانه  رد از کاغذ 

جای شعر گلدان جای گلدان شعر شعر بر گل شکفتن کلمات

حسام الدین شفیعیان

/شهر قصه ات کجاست/

/شهر قصه ات کجاست/

شهر قصه دگری دارد
هم بالا و هم پائینو زبری دارد
شهر چراغ قرمز دارد
عروس بخت شهر زیر آواز مردمک ها میخوابد
اینجا پری دریایی یعنی برگشتن
دریا دیگر کجای قصه هست
وقتی در شهر خاموشی هست
کجای شهر باید نوشت قصه را
اینجا فصل دگر زندگی هست

نهال خوبی

چون نفس میرود زندگی میرود

حاصل این نفس بهر چه میرود

چون تفکر کنی در  همین خود نفس

پی بری کین چنین هم انسان میرود

جسم در پی زندگی خود کجا میرود

خاک گر شوی کیمیا میرود

کیمیای خرد بهر خاک بذر شود

بذر این از خرد در خاک کی رود

چون تفکر زخاک نه جسم میرود

چون تفکر کنی حاصلش پر کنی

جسم اگر خود رود روح به کجا میرود

جسم در خاکدان گر بپوسد انسانها تفکر زآن ماند در این جهان

گر تفکر زخوبی زحاصل مهربانی شود تفکر خوب بماند اگر جسم میرود

حسام الدین شفیعیان

درون و برون

طاووسی را کرکسی بدید گفت چو زیبا تویی

چو زیبایی تو پر رنگین تویی

چو هر پر تو یادگار  گر بیفتد بماند بهر آدمی

کرکس نه پر نه زیبایی از او  ولی طاووس چه زیبا هست بر کرکس که گفت

زمن چون پر زیبا  داد خدا زتو هم حیات داد تا چون بپری

که چون آفرینش بیهوده نیست مثالی زصحبت کردند این به دو

که کرکس هیچ چیز زبیهوده نیست زخلقت همه بهر کاری کنند

چو کرکس شدی چو طاووس چو گنجشک یا بلبل  همی هر خلقتی دارد نشان از همان

که در آن چو خلقت توجه کنی در آن چو زیبا چه پر رنگین یا نه زآن

در آنچه تو هستی  همان مثال چه زیبا چه  در خود به زشتی تو یادی کنی

درونت چو زیبا کنی تو صورت نه سیرتی زیبا کنی

که این نقش و نگار اگر هست مرا چون توجه ولیکن خطر هست بر آن در پرم

پرم را  خدا و جانم را خدا حفظ کند اگر غرور در پی زیبایی رود 

به بادی همین پر چو کنده شوی نماند چو طاووسو کرکس نه هر کسی که غرور زبر درون پر کنی

حسام الدین شفیعیان

کشتی و طوفان

ای  کشتی زطوفان اگر رد کنی

زساحل چو لنگر اگر  پرت کنی

زاستحکام کشتی مشو کاپیتان غرور

اگر ورطه طوفان زخدا یاد کنی

زآن در ورطه موجی غمین

زخوشحالی زآن چون رد کنی

زبهر خطر اگر این خطر رد کنی

همیشه زخدا چون توجه کنی

ببینی که دریا همی  ساحلست

که از آن تا به آن چون چو برگردی زدریا موجو طوفان به یاد خدا چون توجه کنی

در آن گر موجو گر آن خطر زبهر توکل زیاد خدا در آن موج سهمگین چو در بر رد کنی

خطر را ز خود و مسافران چون بر موج ها رد کنی

زآن در توجه همیشه زآن که نجات بخشد آنکه به او توجه کنی

که هست در پی نجات  انسان چون  انسان توجه زجلال قدرت او کند

همی در جلال خدا  انسان چو  عاقبت بخیری پر کند

زقوت زاو پر شود در زمین

صعودی خوش چو رنگین کمان پر کند

حسام الدین شفیعیان