1. داوود بار دیگر تمامی مردان برگزیدۀ اسرائیل را که سی هزار بودند، گرد آورد.
4. در حالی که صندوق خدا نیز بر آن بود. اَخیو پیشاپیش صندوق میرفت
9. داوود آن روز از خداوند ترسید و با خود گفت: «چگونه ممکن است صندوق خداوند نزد من بیاید؟»
13. چون حاملانِ صندوق خداوند شش قدم پیش رفته بودند، داوود گاوی نر و گوسالهای پرواری قربانی کرد.
14. و داوود ایفودِ کتان بر تن، به تمامی قوّت خود در حضور خداوند میرقصید.
15. بدینگونه داوود و همۀ خاندان اسرائیل صندوق خداوند را با فریادها و نوای کَرِنا آوردند.
18. پس از تقدیم قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت، داوود قوم را به نام خداوند لشکرها برکت داد.
23. و میکال دختر شائول تا روز وفاتش صاحب فرزندی نشد.
1. چون داوود پادشاه در خانۀ خود ساکن شد و خداوند او را از تمامی دشمنان اطرافش آسودگی بخشید،
3. ناتان به پادشاه گفت: «برو و هرآنچه در دل داری به جای آور، زیرا خداوند با توست.»
4. اما همان شب، کلام خداوند بر ناتان نازل شده، گفت:
5. «برو و به خادم من داوود بگو، ”خداوند چنین میفرماید: آیا تو برای سکونت من خانهای بنا میکنی؟
13. اوست که برای نام من خانهای بنا خواهد کرد، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد استوار خواهم ساخت.
15. اما محبت من از او دور نخواهد شد، چنانکه آن را از شائول دور کردم و او را از برابر تو برگرفتم.
1. آنگاه تمامی قبایل اسرائیل نزد داوود به حِبرون آمده، گفتند: «اینک ما از گوشت و استخوان توییم.
4. داوود سی ساله بود که پادشاه شد، و چهل سال سلطنت کرد.
7. با وجود این، داوود دژ صَهیون، شهر داوود را تصرف کرد.
10. و داوود هر روز نیرومندتر میشد، و یهوه خدای لشکرها با او بود.
14. این است نام فرزندانی که در اورشلیم برای داوود زاده شدند: شَمّوعا، شوباب، ناتان، سلیمان،
15. یِبحار، اِلیشوعَ، نِفِج، یافیَع،
16. اِلیشَمَع، اِلیاداع و اِلیفِلِط.
18. فلسطینیان آمده، در سراسر وادیِ رِفائیم موضع گرفته بودند.
21. و فلسطینیان بتهای خود را در آنجا رها کردند، و داوود و مردانش آنها را همراه خود بردند.
22. فلسطینیان بار دیگر برآمده، در سرتاسر وادی رِفائیم موضع گرفتند.
25. پس داوود مطابق آنچه خداوند به او فرمان داد، عمل کرد، و فلسطینیان را از جِبعون تا جازِر شکست داد.
3. بِئیروتیان به جِتّایم گریختند و تا به امروز در آن دیار غربت گزیدهاند.
6. پس به بهانۀ برداشتن گندم به درون خانه رفتند و با شمشیر بر شکم ایشبوشِت زدند و گریختند.
2. پسرانی چند در حِبرون برای داوود زاده شدند: نخستزادهاش، اَمنون بود از اَخینوعَمِ یِزرِعیلی؛
4. چهارمین، اَدونیا پسر حَجّیت؛ پنجمین، شِفَطیا پسر اَبیطال
5. و ششمین، یِترِعام بود از عِجلَه زن داوود. اینان در حِبرون برای داوود زاده شدند.
9. خدا اَبنیر را سخت مجازات کند اگر برای داوود، آنچه را خداوند برایش قسم خورد، به انجام نرسانم
11. ایشبوشِت دیگر نتوانست در پاسخ اَبنیر سخنی گوید، زیرا از او میترسید.
15. پس ایشبوشِت کسان فرستاده، میکال را از شوهرش فَلطیئیل، پسر لایِش گرفت.
33. آنگاه پادشاه برای اَبنیر مرثیه خوانده، گفت:«آیا اَبنیر باید به مرگ ابلهان میمُرد؟
36. تمامی قوم این را دیدند و خشنود شدند، چنانکه هرآنچه پادشاه میکرد، موجب خشنودی تمامی قوم میشد.