اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; (و به جای آن، جمله استهزاآمیزی گفتند;) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانی ، عذابی از آسمان فرستادیم. (59)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟! (75)
ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند; که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل میکند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است. (90)
ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد; و خداوند از ستمگران آگاه است. (95)
ما نشانههای روشنی برای تو فرستادیم; و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمیورزد. (99)
کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد; در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص میدهد; و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105)
یهودیانگفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»; در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری میکند. (113)
و اگر بعد از این همه نشانههای روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد;) که خداوند، توانا و حکیم است. (209)
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام; من از گل، چیزی به شکل پرنده میسازم; سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص ( پیسی) را بهبودی میبخشم; و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم; و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم; مسلما در اینها، نشانهای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید! (49)
بگو: «اگر آنچه را در سینههای شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند; و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه میباشد; و خداوند بر هر چیزی تواناست. (29)
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند; و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویی کرد; و خداوند، بهترین چارهجویان است. (54)
برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (79)
آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند; معبودی جز معبود یگانه نیست; و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. (73)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با» روح القدس «تقویت کردم; که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی; و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده میساختی، و در آن میدمیدی، و به فرمان من، پرندهای میشد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا میدادی; و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی; و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (110)
و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری. (116)
(ولی) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم!» (60)
میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند; (نظر شما چیست، و) در برابر او چه دستوری دارید؟» (110)
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزهای برای ما بیاوری که سحرمان کنی، ما به تو ایمان نمیآوریم!» (132)
بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید; و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد!» (105)
و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشی، ایمان نمیآورند! (103)
آیا کسی که بالای سر همه ایستاده، (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است،) و اعمال همه را میبییند (،همچون کسی است که هیچ یک از این صفات را ندارد)؟! آنان برای خدا همتایانی قرار دادند; بگو: «آنها را نام ببرید! آیا چیزی را به او خبر میدهید که از وجود آن در روی زمین بیخبر است، یا سخنان ظاهری (و تو خالی) میگویید؟!» (نه، شریکی برای خدا وجود ندارد;) بلکه در نظر کافران، دروغهایشان زینت داده شده، (و بر اثر ناپاکی درون، چنین میپندارند که واقعیتی دارد;) و آنها از راه (خدا) بازداشته شدهاند; و هر کس را خدا گمراه کند، راهنمایی برای او وجود نخواهد داشت! (33)
(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟» (57)
پیش از تو (نیز) برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم; (وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را میکشند،) آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)
خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود; نوری است بر فراز نوری; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزی داناست. (35)
فرمود: «چنین نیست، (آنان کاری نمیتوانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) میشنویم! (15)
و پروردگارت آنچه را در سینههایشان پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند بخوبی میداند! (74)
(به خاطر آور) روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم; و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند! (83)
آیا ما دلیل محکمی بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن میگوید (و آن را موجه میشمارد)؟ ! (35)
و میگویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! (67)
بگو: «حق آمد! و باطل (کاری از آن ساخته نیست و) نمیتواند آغازگر چیزی باشد و نه تجدیدکننده آن!» (49)
تو از انکارشان تعجب میکنی، ولی آنها مسخره میکنند! (12)
تنها یک صیحه عظیم واقع میشود، ناگهان همه (از قبرها برمیخیزند و) نگاه میکنند! (19)
و وضع کارشان را ببین; آنها نیز به زودی (نتیجه اعمال خود را) میبینند! (179)
ولی کافران گرفتار غرور اختلافند! (2)
و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم; پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید! (63)
آیا آنان میپندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمیشنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مینویسند! (80)
پس (اکنون که چنین است) از آنان روی برگردان و بگو: «سلام بر شما»، اما بزودی خواهند دانست! (89)
7 بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.
23 ولی من دائماً با تو هستم. تو دست راست مرا تأیید کردهای.
9 آنگاه در روزی که تو را بخوانم دشمنانم روخواهند گردانید. این را میدانم زیرا خدا با من است.
2 نزد خدای تعالی آواز خواهم داد، نزد خدایی که همهچیز را برایم تمام میکند.
12 شادیِ نجات خود را به من باز ده و به روح آزاد مرا تأیید فرما.
10 زیرا میبیند که حکیمان میمیرند و جاهلان و ابلهان با هم هلاک میگردند و دولتِ خود را برای دیگران ترک میکنند.
7 عدالت را دوست و شرارت را دشمن داشتی. بنابراین، خدا، خدای تو تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.
5 خدا در وسط اوست پس جنبش نخواهد خورد. خدا او را اعانت خواهد کرد در طلوع صبح.
17 این همه بر ما واقع شد. امّا تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم.
9 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کردهای.
14 شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیدهاند تا مسکین و فقیر را بیندازند و راستروان را مقتول سازند.
11 شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمیدانستم از من میپرسند.
15 ولی چون افتادم شادیکنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.
21 و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هَههَه چشم ما دیده است.
9 زیرا که نزد تو چشمهٔ حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.
24 زیرا مسکنت مسکین را حقیر و خوار نشمرده، و روی خود را از او نپوشانیده است؛ و چون نزد وی فریاد برآورد، او را اجابت فرمود.
6 الآن دانستهام که خداوند مسیح خود را میرهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجاتبخش دست راست خویش.
12 زیرا او که انتقام گیرندهٔ خون است، ایشان را به یاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است.
17 شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امّتهایی که خدا را فراموش میکنند،
8 ای خداوند، بهسبب دشمنانم مرا به عدالت خود هدایت نما و راه خود را پیش روی من راست گردان.
7 فرمان را اعلام میکنم، خداوند به من گفته است، تو پسر من هستی امروز تو را تولید کردم.
24 لیکن عیسی خویشتن را بدیشان مُؤتَمِنْ نساخت، زیرا که او همه را میشناخت.
16 و به کبوترفروشان گفت، اینها را از اینجا بیرون برید و خانهٔ پدر مرا خانهٔ تجارت مسازید.
5 و نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را درنیافت.
12 و در میان مردم دربارهٔ او همهمه بسیار بود. بعضی میگفتند که مردی نیکو است و دیگران میگفتند نی بلکه گمراه کننده قوم است.
34 و مرا طلب خواهید کرد و نخواهید یافت و آنجایی که من هستم شما نمیتوانید آمد.
45 پس خادمان نزد رؤسای کَهَنَه و فریسیان آمدند. آنها بدیشان گفتند، برای چه او را نیاوردید؟
51 آیا شریعت ما بر کسی فتوی میدهد، جز آنکه اوّل سخن او را بشنوند و کار او را دریافت کنند؟
20 او بدیشان گفت، من هستم، مترسید!
36 لیکن به شما گفتم که مرا هم دیدید و ایمان نیاوردید.
23 تا آنکه همه پسر را حرمت بدارند، همچنان که پدر را حرمت میدارند؛ و کسی که به پسر حرمت نکند، به پدری که او را فرستاد احترام نکرده است.
28 و از این تعجّب مکنید زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبور میباشند، آواز او را خواهند شنید،
34 امّا من شهادت انسان را قبول نمیکنم ولیکن این سخنان را میگویم تا شما نجات یابید.
38 و کلام او را در خود ثابت ندارید زیرا کسی را که پدر فرستاد، شما بدو ایمان نیاوردید.
43 من به اسم پدر خود آمدهام و مرا قبول نمیکنید، ولی هرگاه دیگری به اسم خود آید، او را قبول خواهید کرد.
25 زن بدو گفت، میدانم که مسیح یعنی کَرسْتُسْ میآید. پس هنگامی که او آید از هر چیز به ما خبر خواهد داد.
11 آمین، آمین به تو میگویم آنچه میدانیم، میگوییم و به آنچه دیدهایم، شهادت میدهیم و شهادت ما را قبول نمیکنید.
35 پدر پسر را محبّت مینماید و همهچیز را بدست او سپرده است.
43 زیرا که جلال خلق را بیشتر از جلال خدا دوست میداشتند.
27 او گفت، بلی ای آقا، من ایمان دارم که تویی مسیح پسر خدا که در جهان آینده است.
44 در حال آن مرده دست و پای به کفن بسته بیرون آمد و روی او به دستمالی پیچیده بود. عیسی بدیشان گفت، او را باز کنید و بگذارید برود. توطئه قتل عیسی
50 و فکر نمیکنید که بجهت ما مفید است که یک شخص در راه قوم بمیرد و تمامی طائفه هلاک نگردند.
18 من بر خود شهادت میدهم و پدری که مرا فرستاد نیز برای من شهادت میدهد.
24 از این جهت به شما گفتم که در گناهان خود خواهید مرد، زیرا اگر باور نکنید که من هستم، در گناهان خود خواهید مرد.
30 چون این را گفت، بسیاری بدو ایمان آوردند.
46 کیست از شما که مرا به گناه ملزم سازد؟ پس اگر راست میگویم، چرا مرا باور نمیکنید؟
6 ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پُر شده است.
25 بلکه تا تمام شود کلامی که در شریعت ایشان مکتوب است که، مرا بیسبب دشمن داشتند.
33 ای فرزندان، اندک زمانی دیگر با شما هستم و مرا طلب خواهید کرد؛ و همچنان که به یهود گفتم جایی که میروم شما نمیتوانید آمد، الآن نیز به شما میگویم.