حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/مجسمه از یاد رفته/

/مجسمه از یاد رفته/
مجسمه پارک از یاد رفته نیمکت خالی بر باد رفته
تراژدی تلخ حرف زدن مجسمه با نیمکت بر وای رفته
وا رفته دمر بر کاج رفته سپر بر تاراج رفته
خسته از نگاه خورشید گرما زده پیش ماه رفته
شلوغی خالی از تمدن زندگینامه ی قرن چند خسته
تاریخ وفات سازنده مجسمه قبل تر از خود شخصیت بر باد رفته
انگار مجسمه راه میرود شب ها با دو پای سازنده ی بر خاک رفته
قصه ی افسانه ای مردم محله ی دو قرن با هم در تضاد رفته
کتاب خاطرات مجسمه را کودکی با زبان بلغاری به یونانی برگردان ترجمه را اصلان از یاد رفته
نوشته سنگی میگوید کودک خود صاحب مجسمه هست مجسمه در گوشش فوت فوت آزاد رفته
مجسمه حرف زده با کودک اما کودک هم از خاطره مجسمه بکلی بر یاد رفته
خانم مارپل را فرستادند معما را حل کند الان چند وقتیست مار و پله را هم از یاد رفته
خلاصه این حجویات را دانشمندان بافتند تقصیر را گردن نیچه انداختند
نیچه سبیل عقایدش را با رنگ حنا گاهی با طلایی یا قهوه ای صورتی دم موشی بافته
پسرک بزرگ شد اما خیر ندید از پیری ندیده اش
مجسمه را کندند جاش فست فود زدند الان شلوغی آن را مجسمه هم زنده برای خوردن همبرگرش
زنده زنده شده مرده مرده نخورده اونم از دنیا رفته...
حسام الدین شفیعیان

/غروب کلاغ ها/

/غروب کلاغ ها/
غروب کلاغ ها روی سیم خاردار مرداب
غروب تمامی جغرافیای کبوتران پریده از خارهای سیم دار
شیب تاریخی رو به سمت فتادن خود ساختمان سیب
گاز خورده ترین تاریخ سیب دار مارک پل سیب
سکوت منور گوشی کامپیوتری ایکس وان تو
کارگردان فیلم خرس های طلایی غم زده
کلاغ های پاپیون زده پدر خوانده از مادر نزائیده
گاد فادر های پدر شده از جهان کلاغی آچار کلاغی های زنگ زده
آچار کلاغی روی کمپوت برق قطع تقاطع نور از یخ سرما زده
بازیگر برنده ماه خورده از ماهیتابه ی جشن پاریس در پاکستان
لوح تقدیر با امضای دبیر جشنواره ی ژنو از ناتو برگشت زده
نیروی ذخیره روی چادر برزنت اصل مارک کشور کانادا تولیدی چین
چین خوردگی چادر باران بی وفا از نیرو را آب و شانه جارو زده
مدل خیس شلوار آب کشیده دوندگی روی مین های خنثی زده
تابلوی گوش ونگوگی با امضای قلی جبار زده
درخت کریسمس را جای کاج روی پیچک ریسه اتو زده
فارسی را کیبورد زبان بنگلادشی یا نپال زده
ونزوئلایی که شلوار جین را شلوار بادبادکی سرخپوست زده
جزیره ی کلاغ ها اقیانوس اطلس عقاب زده
روی شعر مارک عقب مانده ی جلو زده فسفر تقویتی
قرص اسفناج ملوان زبل را ده تایی بسته بندی زده
دگر مغز فرمان نمیدهد ایست تابلوی توقف ممنوع را دوبله پارک زده
حسام الدین شفیعیان

/پیانو وسط جنگ /

/پیانو وسط جنگ /
تق تق ,سی لا سل فا می ر دو
افتاده افتاده دو ر می فا سل لا سی
پرچم پرچم لا سی دو ر می فا سل
پیانو وسط جنگ سی یک سی دو سی سی سی چهار سی پنج سی شش سی هفت سی هشت
شروع نت در جنگ خط انتهای نواختن سمفونی صلح فشنگ تق تق باروت خیس خورده
کمپوت فشنگ خالی کنسرو تن خوراک لوبیا با ماست دبه روغن نفت آتشبار آذوقه ی خالی
مانور نت در هم صدای شیپور بر هم نواختن پاکت نرسیده به سرجوخه خون
شلوار اتو کشیده خاکی چهل و چند جای خالی نمونه ی مد در انتهای جنگ تو خالی
سالن آمفی تئاتر وسط شهر تئاتر خیمه شب بازی عروسک گردان چوبین
آدمک وسط بالا و پایین شدن نخ سوزن در کوک عروسک ماموت های قرن بمب زده
خستگی زمین مربع از متساوی از سیم خاردار خاک گرفته دوخته در دید ورای شب
پیانیستی مینوازد چهار انگشت آخر دوندگی روی کلیدهای ضرب آهنگ
و تماشاچیان جنگ و صلح در ورودی صندلی آخر
حسام الدین شفیعیان

/سکوت جلد آهنی تاریخ/

/سکوت جلد آهنی تاریخ/
سکوت براده های آهنی روی خط تقاطع چراغ جان فشان بافندگی
خط تولید ریسمان تابیدن چراغ ریسه ای کوچه تنهایی خلوت بریدگی
صدای ناودان نیست باران قطره ای چکاچک چک چک قطره های بالندگی
صد دانه یاقوت الماس درون دسته به دسته ریسمان خسته چراغ بسته
کوچه بن بست خلوت پائیزی خیال تصور زمستان خسته
توقف ممنوع روبروی خانه ی پیرزن مادر تمام قصه های تاریخی
بابانوئل خسته کادوی بسته مادری کنج اتاق نشسته در رارو روی خودش بسته
شیک ترین هدیه سال کادویی بود که گنجشک به فنچ داد دهان دانه گرفته از هم
صلح نامه چندمین جنگ مورچه ها و کودک شن ریز دهانه ی زندگی
مردی روی تقاطع بلوار اندیشه ها باقالی میفروشد
مردی روزنامه به دست در مهدکودک آلزایمر گرفته منتظر کودکی هست از بزرگ شدنش
جهان جایی عجیب هست گاهی آنقدر وسیع و گاهی آنقدر کوچک مثال یک آلزایمر پاک کننده
حسام الدین شفیعیان

/چراغی روشن/

/چراغی روشن/
گاهی بر مضرب دو ضرب میشوم
تقسیم معادلات جبر میشوم
گاهی حداکثر اختیار میشوم
تعامل چند فصل از کوپه های قطار میشوم
بین دو پل در تکامل تعامل میشوم
سکوت جبر و اختیار را تعاون از تعاونی نمره چند میشوم
برای سمفونی زندگان مردگان میشوم
شکوهی در فصل بهاران پائیزی برگ ریز میشوم
برایم شمع روشن میکنی من فانوسی در دل شب میشوم
مثال طلوع فانوسی در بر خود تابش جهان درون از برون تقسیم بر ده میشوم
حسام الدین شفیعیان