حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتاب حقیقت-فصل اول

کتاب حقیقت .کتابی برای افزایش دانش و حقیقت شناسی و امورات چالشی و سوالی و جوابی هست.امیدوارم این کتاب گام به سوی روشنایی بخشی در زمینه حقیقت را یافتن باشد.

فصل اول از حضرت زرتشت (ع) شروع مینماییم.

چرا زرتشت پیامبر هست؟

زرتشت با اصل گفتار نیک  کردار نیک پندار نیک .و مبارزه با اهریمن و دیو  و جادوگری تبلور روشنایی شد در زمان تاریک آن زمان .خصوص نبی بودن انجام معجزات هست.و البته پیام آوری درست  و اندیشه ها را در بر زمان که دچار لغزش در اموزه های تاریک هست را پرورش و تربیت درست هست.گفتاری که مبتنی بر راه و روش درست باشد.و البته زرتشت که سروده های او در گات ها در این مورد که او خواستار روشنایی بخشی درست بر زمانه ی غلط خویش هست فعالیت درست انجام داد.اگر بخواهیم برای زرتشت معجزه در نظر بگیریم از بدو تولد از از بین بردن او و خواست خدا در مقابله اهریمن های آن زمان که جادو ورزان و جادو اندیشان در کردار غلط نتوانستند او را از این امر که باید بیاید اصلاح کند شروع میشود.از دستی که فشار آن بر خشک شدن خود دست بر سر و نتوانستن کشتن زرتشت. تا بت سازی خدایانی که هیچ عمل کننده نیستند بلکه ساخته پرداخته منافع آموزگاران غلط آن زمان در کسب منافع مالی و سودی برای ساختن زندگی خود هستند میباشد.اگر کلام زرتشت در گات ها برای او از اهورامزدا خداوند بر اینکه نسبت به وظایف او در آن دوره روشن میشود.تا مفید بودن او در امورات معالجگری در آنچه از دستش بر می آمد انجام میداد.تا جامعه کشاورزی و دامداری از محصول درست و برداشت درست و تغذیه حفظ سلامتی جامعه زیستی مهم بود.تا عناصری که آلوده نشوند خود گرمایش امروزه بشری از افزایش آب دریا ها.بنیان خیریت از حفظ محیط زیست را در شمردن آب و خاک و آتش  و چالش روی آتش می آید؟ زیرا خاک حاصلخیز  و درست از نگهداری خاک تا بذر و کاشتن و برداشتن کاشت و برداشت.زمین آلوده باشد محصول آلوده میشود زیرا  ریشه آن آلوده میشود.خاک تمیز از کاشت درست برداشت درست میاورد.

اینها مفید بودن زرتشت بوده.و معجزات او شامل گات که اهورامزدا یاری کننده کلام اوست.خود کلام با آنچه روشنایی بخشی هست و خواندن آن تمیز به انسان بدهد.

ریز معجزات و مشکل امروزه دین زرتشت از بین رفتن بسیاری از قسمت هایی که اصطلاح آن گنجینه ی دینی هست از سوزاندن آتش زدن ها بوده تا آنچه امروزه مانده.مثلان زرتشتیان آتش پرست نیستند.این یک باور جا انداخته غلط هست.روشنایی خورشید. ماه. و سمت قبله به سمت روشنایی.خواه آتش.خورشید ماه سمت روشنایی هست.

مغ .موبد.که این بازه باز در زمان عیسی مسیح هم مغ ها برای دیدن طفل از سرزمین پارسیان به سرزمین یهودیان کوچ شتری و سخت را میپیمایند.نشان از کهن بودن این دین هست.

ایران ویچ که امروزه مثل چالش هست اساس آنچه هست که در  آن کهن زمانه خواستار بخش بندی دقیق از نامیدن هاست. زبانی که رو به سمت جلو ادغام فرهنگی و پیشرفت داشته.و البته کهن زبان این ایران ویچ که جای بحث در محل تولد زرتشت هست.و مبحث بودیسم و بودایی. تعالیم بودا. و افغانستان بلخ.و اینکه با گسترش دین زرتشتی آیا زرتشت اصلان در خاک دفن شده که مقبره داشته باشد.که با اصل تعالیم او متضاد از تمیزی خاک هست فاصله دارد.اگرم این آموزه ها در آن زمان در افغانستان یا بلخ که خود باز تاریخ ان زمان نشان از اشتراکاتی از باز بودایی و اگر کتاب بودا و آموزه های او خوانده باشند. خود اشتراکات هست در گفتار کردار پندار.با زمینه آیه.در بودیسم.ما منطقه جغرافیایی ظهور زرتشت را و شهادت او را از ایران به بلخ.و معبدی یا آتشکده.که زرتشت با یارانش آنجا بوده. و حمله و شهادت زرتشت را اینکه زرتشت از سرزمین خود که میگوید مرا از خویشان جدا کردند.جامعه ای که میخواهم در ان باشم. به نوعی تبعید یا اجبار در رفتار نادرست کرپان ها ی کینه ورز و غلط اندیش  در اینکه زرتشت از ایران ویچ به منطقه گسترده آن.تبعید به محلی که نژاد آن فرق داشته. نوع جامعه آن و زندگی  آن.در اتشکده ای که باز خواستار آموزه های زرتشتی بوده.نه بودیسم.که برای آن خراسان بزرگ که امروزه تقسیم بندی شده.تا محل دیگری که از جاهای دیگر در اسم امروزی مینامند از ایران.در نظر بگیریم.محل نزدیک به سمت رفتن به سمت بلخ از خراسان در نظر بگیریم.یا مکانی دورتر از خراسان امروزی در سمت مکان های دگر.که امروزه دین زرتشتی در ان تبلور و روشنایی دارد.این امر که زرتشت مکان تولدش کجاست؟

چالشی که باید شناخت از دامپروری و کشاورزی دامداری.هم در خراسان. و هم در مناطق ایران هم  هست و بوده. و اینکه زرتشت سفر زیاد میکرده را بنا به کوچ عشایری بدانیم.چون کوچ عشایر  از منطقه ای به منطقه دیگر هست.حالا میزان این کوچ از منطقه به منطقه دیگر چقدر هست.یک بازه شناختی زرتشت به رفتن کوه کوهستان.یک نوع غیبت.و امکان زیست و شناخت منطقه برای خوراک و آنچه یک انسان برای زنده ماندن نیاز داد.آذوقه عقلی چقدر هست مثالست.مثال یک چیزی که در آن چیزی گذاشت برای تغذیه و برداشت رفت.تو کیسن که چیزی زیاد جای نمیگیرد باید نوعی عقلی برای رفتن و بازگشت نظر گرفت. و البته آشنایی به تغذیه و خوراک.منطقه باید منطقه حاصلخیزی بوده باشد . درختان. میوه.و نوع تغذیه.این عقل مداری هست. خیال پردازی چالش ضربدر میخورد.که شخصی به جایی برود و آنجا زیست کند بدون غذا.و البته منطقه حاصلخیزی که سر سبز باشد.اگر مثال امروزی استان لرستان سر سبز در نظر بگیریم.لرستان زیبا و لرستان سبز از زیبایی های بسیار.منابع غنی تاریخی.و البته خراسانم  منابع تاریخی و اینگونه هست.ولی  آنچه از جامعه ی زیستی قابل منابع سبز و تغذیه و کوه و امکان زیستی غیبتی بدهد.تا بلخ.این کرپان ها دشمن زرتشت. البته عقاید او .میتواند تبعید او در نهایت به منطقه بلخ از اینکه او باید به نقطه ای برود که آنجا آنها دسترسی نباشد که البته باز دچار یک مشکل دیگر با درگیری افرادی میشود که نهایت حمله و شهادت او رقم میخورد.