بخدا قسم.اگر همه ی جهان (هفت اقلیم) را با آنچه زیر آسمانهای آنست به من ببخشند تا شاید خدای را عصیان کرده و از دهان مورچه ای پوست جوی را بگیرم هرگز چنین نخواهم کرد.چرا که دنیای شما در نظر من ناچیزتر از برگ جویده شده در دهان ملخی است.
خطبه ی شماره ی 136
بیعت شما با من.بی حساب و کتاب نبود.و مسئله من و شما یکسان نیست: من برای رضای خدا شما را می خواهم.و شما مرا برای خواست خودتان می خواهید.
ای مردم-در حالیکه بر خواهشهای خودتان می شورید-مرا یاری کنید به خدا قسم داد مظلوم را از ظالم-منصفانه-خواهم گرفت. و ستمکار را-اگر چه خوش ندارد-با حلقه بینیش در حالیکه مهارش کرده می کشانم,تا به آبخور حق واردش سازم.
قسمتی از خطبه ی 127
دو گروه در رابطه ی با من به هلاکت خواهند افتاد:
دوست افراطی, که افراط کاریش,او را به راه باطل می برد و دشمنی که آگاهانه از حق من طفره می رود,و کینه جویی اش او را به سوی باطل می راند.بهترین مردم در رابطه ی با من,خط میانه اند,که به آن متعهدند.
قسمتی از خطبه ی 96
امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند.و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.
قسمتی از خطبه ی شماره ی 3
یا "شقشقیه"
آری,قسم به خدایی که دانه را شکافت, و انسان را آفرید, اگر این توده های مردم حضور نداشتند, و اگر با وجود این یاری دهندگان,حجت تمام نبود,و نیز اگر این نبود که خداوند از قشر اگاه و دانا,تعهد گرفته است,که بر سیری ستمگر,و گرسنگی ستمدیده تن ندهند و سازش نکنند:
زمام حکومتشان را,به خودشان وامی گذاشتم, و مانند آغاز (محرومیت از خلافت),در انتهای کار نیز به آبیاری و توان بخشی(اسلام و مسلمین) ادامه می دادم,همچنانکه متوجه شده اید که :
"دنیای شما,پیش من,بی ارزش تر از عطسه ی بز است"