حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-6

خب یک پلی میزنیم به زمانه عیسی ناصری مسیح چرایی اینکه مسیح رسول متی را از بین باجگیران نجات میدهد چیست؟متی رسول در زمانی در بین باجگیران بود کسانی که مال زور را از مردم ذخیره و در جایی جمع میکردند.متی به هرود خدمت  میکرد خود همین خدمت به این شخص نشان از باجگیری در سطح وسیع میداده که گروهی که متی در آن خدمت شر میکرده.محل جمع آوری و حساب و کتاب مال زور بوده. نوعی زورگیران.باجگیران در محل اجتماعی این مبالغ را ذخیره میکردند.مسیح از محل ذخیره رد میشود متی عیسی را میبیند.یک گفتگو تغییر شکل میگیرد.و باجگیران همراه با متی به ضیافت عیسی مهمانی میدهند و اینجا فریسیان  صدوقیان میگویند مسیح با باجگیران و گنهکاران نشست برخواست میکند.حالا تغییر متی را ببینید که در این ضیافت و برخورد از متی باجگیر میشود متی رسول.در گناه نمرد شد متی رسول که انجیل متی را نوشت.به طرز فجیعی به شهادت رسید.اینچنین تغییر شکل گرفت.متی که روزی از گناه خدمت به هرود ستمکار و در گناه باج و زور مال جمع کردن بود.در آن جمع نجات یافت.شد متی که انجیل او را در کلیسا ها بخوانند شد متی که رسول. و نامش از ننگ به خیریت و بلند آوازگی تاریخی در دو میلیارد و نیم امروزی انسان شد.یعنی جای  بد نام بردن نیک نام بردن شد.مریم مجدلیه میشد در گناه بمیرد و سنگسار شود.سنگ برگرفتند تا مجدلیه را بزنند.عیسی گفت هر کدام از شما سنگ برداران گناه نکردید بزنید. یک به یک انداختند.چگونه  حکم میکنید در گناه که خود در گناه دیگری را مجازات کنید.و مجدلیه شد مقدس از آن وضعیت برون رفت توبه کرد شد مقدس.و تا توانست در راه درست کوشید. و زنی شد که توبه کردو و تولد دوباره یافت از نجات در تغییری 160 درجه. یا 360 درجه.روش عیسی بود.پطرس و برادرش  اندریاس میتوانستند همان ماهیگیر بمانند شغل و زحمت کشند و چند صباحی زندگی کنند و بعد بمیرنند. اما سرنوشت پذیرش درون پطروس رسول و اندریاس رسول را به سمت دیگر برد.و یوحنا بن زبدی که چرا رسول محبوب عیسی مسیح شد.یوحنا زود خشم بود و برادرش عیسی رعدها را رسولان محبت کرد.یوحنا ضمن خدمت به مریم مقدس.در بعد تبعید  و کتاب مکاشفه و انجیل یوحنا.و ضمن همراهی در شام آخر.و تدارک شام.و قبل آن در تغییر سیمای عیسی مسیح در کوه که تجلی نامند.و در هفتاد سال اعتقاد راسخ به راه و جلال در امر مسیحیت یکی از رسولان کوشا و حالا ضعف ها و قوت ها.و اما یهودا اسخریوطی  نمونه بخل.خساست.حسادت.خیانت.دزد بد از مالی که در راه درست باید خرج میشد.عطر را به بهای بهتری میشد فروخت.و خرج بهتری کرد.اینکه گویند یهودا نفوذی بود اشتباه هست.در خود جای صفات خوب صفات زشت را جایگزین کرد. حسادت. بخل. خیانت.همه ی اینها باعث شد از رسول بودن به خیانتکار تبدیل شود.به کسی که محل تجمع باغ را لو داد.سکه های خون بها را گرفت.بر دار زدن خود از عذاب وجدان از بر علیه شدن تمام کائنات بر علیه او.طناب را دور درخت بستو تمام .جای مرگ خوب خودکشی را در گناه مرد.اینکه انجیل برنابا را انجیل ابوکریفا مینامند و قسمت هایی را پاپی همخوانی میداند .تحریف در تغییر انجیل هست.زیرا یهودا قبل آن دار زد خود را و اینکه میگویند یهودا جای مسیح به صلیب رفت اشتباه هست.همه آن را مردود نمیدانند.اصلان مبحث سر حقانیت پیامبر اسلام بر تایید آمدن نام پیامبر در انجیل نیست.مسئله سر  آنچه هست که اتفاق افتاده.مسیح عیسی بن مریم تصلیب شد.و مسیح را به صلیب نکشیدند.مسیح که نام عیسی نبود. پسوند مسیحایی او بود.اسم عیسی که مثل الان نام خانوادگی نبوده. میگفتند مثال عیسی پسر یوسف نجار.عیسی مثلان ناصری. عیسی پسر مریم و یوسف.مسئله عیسی پسر خدا نمیگفتند میگفتند عیسی پسر داوود از نسل او میاوردند پسوند نام او میکردند.جد او به خواندن او.ضمن اینکه انجیل برنابا را بیشتر انجیل اسلامی میدانند تا انجیل مسیحی.زیرا  تایید پیامبر اسلام بیشترن هست.و آنچه که پیامبر میاید و از این راز سر بر میدارد.در قرآن مبحث اینست که در قرآن بیشتر عیسی بن مریم و آنجا مسیح را به صلیب نکشیدند مشتبه شد.اگر گنوسی ها گفتند روح مسیحایی او خارج شد و شد پسر انسان.و مسیح به صلیب نشد بلکه عیسی ناصری صلیب شد.پس آنچه برخواست خود عیسی مسیح در پیوند بود که شد عیسی مسیح نه پسر انسان.زیرا روح مسیحایی او نابود شدنی نبود.همچنان که روح مسیحایی او در داوود و در شائول و هر مسیحی که مسح شد بود. میزان .والا روی صلیب چرا بگوید مرا ترک کردی.خداوند که مسیح را ترک نکرده بود.لازمه خارج شدن روح مسیحایی او لازمه بلند شدن برخواستن رستاخیز او بود.وقتی روح مسیحایی بمیرد .روحی که از ازل بود.دگر برخواستنی نخواهد بود. برای او.و چه کسی مسیح را میتواند به صلیب بکشد.جز اینکه مسیح بشود بدن ماده روح انسانی و شکل شده او به تمام شد.در او حیات بود حیات از روح مسیحایی او.در اسلام روح الله گویند.الله یعنی عربی فارسی خدا.روح خدا.میزان این روح بحدی بود که بیشتر از رفقایت مسح شدی در مزامیر.زبور.که میتوانست مرده زنده کند.حالا در قرآن پرنده به شکل گل.مرغ.و پرنده شدن یک امری از ساختن گل.و دمیدن و پرنده شدن.اتفاقا در قرآن از مسیح با نیکی و معجزات بقولی سنگین نام برده شده.مسلمین میگند تثلیث کجای کتاب مقدس هست.آیا خداوند زن دارد که بچه داشته باشد.مسیحیان تثلیثی میگویند ما نمیگیم مسیح خود خداست. خدا هست اما در عین واحد بودن خدا. در سه شخص هست. در عیسی و روح القدس و خود واحد خدا. که هر سه خدا هستند.در اسلام گفته میشود روح الله.عیسی روح خدا.در مسیحیت گفته میشود پسر خدا.که در قرآن شرک میدانند.و پیامبر اسلام فقط خدا را خدا میداند و حتی در ایه ای گفته میشود مسیحیان باید از انجیل حکم کنند.و در جایی آیین تحریف شده در یهود و مسیحیان گفته میشود.این گیج کننده میشود. تحرف شده چگونه حکم کنند.این بدعت مربوط به آینده بوده یا همان زمان بدعت هایی بوده. اگر پیامبر اسلام معجزات و قرآن دارد نیاز به تایید انجیل  و تورات ندارد.هر کسی غیر اسلام دینی برگزیند قبول نیست.تکلیف دومیلیاردو نیم انسان و قبل آنها چه میشود.یعنی هر کدام به موت روند دینشان پذیرفته نمیشود.غیر ان زرتشتیان.یهودیان.و...

در انتخاب دین اجباری نیست و راه از آن شناخته شده.لا اکراه فی دین.حکم صریح قرآن.اگر یهودا خود را دار زده.چرا میگویند یهودا شکل عیسی شد کجای قرآن هست. غیر مشتبه شد.اسمی از یهودا برده شده در قرآن.برده نشده.غیر آنچه از انجیل برنابا بر آن مشتبه شد جاری و اینکه انجیل برنابا مورد تایید مسیحیت نیست.چهار انجیل  مرقس.متی.یوحنا. لوقا.اما به علت اینکه پاپی گفته مشابهات دارد.و اینکه رد کامل نشده. اما تاییدم نشده.ضمن اینکه انجیل زیاد هست.عیسی میگوید پسر انسان را میبینید سوار بر ابرها می آید.اگر بر انجیل متی قیامت  در نظر داوری باشد.آیا مسیح در زمین قیامت داوری میکند یا پادشاهی اش در آسمان هست.وقتی فرمان جهنم بهشت میدهد در داوری جهنم بهشت زمین هستند.کجا هست این بهشت جهنم روی زمین.آدرس بهشت جهنم زمین. مگر کمدی الهی باشد.کتابی که بهشت  و جهنم را زمینی بداند.که اگر بود کشف میشد.دیگر نیاز به موت نبود.طرف مرگ موقت دریچه باز میشود سمت بالا میرود نه سمت این سمت آن سمت زمین.حالا با هر مقیاس دید از آن رفتن بالاست نه پایین.ضمن اینکه اگر یهودا صلیب میرفت دزد فحش میداد.نمیدونم دزد توبه کار یهودا بگوید با من در فردوس خواهی بود به آن یکی هم جای توهین سکوت کند.بعد هم بگوید پدر اینها را ببخش نمیدانند چه میکنند. چه یهودای خوبی  ساخته شده.بخشنده هست. فردوس میگوید توهین میشنود توهین نمیکند.بعد در انجیل برنابا ضرب شتمش کنند.و بعد صلیبش کنند.بعدم برخواسته هم بشود و بعد مقبره را بشکافند هیچ اثری از بدن عیسی هم نباشد.غیر اینکه تحریف کنندگان هیچ علمی بر مسیح شناسی نداشتند جز تعصب.که پسر جهنمی را یهودا را قهرمان کنند حتی. چون عیسی کار اجباری نمیکرده کسی را مجبور نمیکرده. یهودا قبول کند شبیه عیسی بشود.ابر قهرمان ساختند.با چهره بد. وقتی تحریف بشود تناقض پیدا میشود.

حالا کتابی متنی دیگر شاخ دار بود که مسیح واقعی همان یهودا بوده که به آسمان رفته و آن مسیح تصلیب رفته مسیح دروغین بوده. چه  لا پوشانی جنایت.چه اینکه منجی را که حق پادشاهی داشته.با هزار ترفند بخواهند رد کنند.و بعد حالا از مسائل مادی بخواهند یک شخص خیانتکار را ابر قهرمان سازند. حتی پهلوان.

برای همین فهم آیات مهم هست.اگر شخصی اشخاصی دین اسلام را مطالعه کنند و به این نتیجه قطعی برسند که دین اسلام را پذیرش کنند و بعد از پذیرش سرباز زنند با وجود اینکه با تحقیق و کامل نمودن انتخاب باشد  دین دیگر برگزینند این آیه جواب میدهد.طبق البته حکم قرآن.که لا اکراه فی دین.و اگر هر شاگردی را جای یهودا میبردند نام درست در می امد. که بعد گویند آن رفتار روی صلیب نه یهودا را.و اگر بدعت آینده بوده.چون گفته میشود باید اهل انجیل از انجیل حکم کنند.راه را کاملان برای اینکه مسیحیان باید از کتاب خودشان حکم کنند.حالا حکم معانی مختلفه دارد و کتاب تعریف مشخصه.کدام تحریف را پیامبر اسلام در دین مسیحیت آیین تحریف شده دانسته.یا یهودیت.اگر قرآن مال همان زمان فقط معنی میداد میشد کتابی مخصوص یک دوران.ضمن اینکه انجیل هم مربوط به یک دوران نیست تا روز داوری.مکاشفه. اگر عصرها و نسلهاست.یک کتاب دین باید برای هر زمانی باشد منتها تاریخ یک دور تکراری دارد که این دور تکراری مشابهت زمانها با هم میشود.پس تضاد ندارد فهم آیات مهم هست.اگر کافران بت پرستان.خدایان ساختگی آنهم با نام های مختلفه.در زمان پیامبر اسلام هست.و اگر مسیح شناسی پیامبر اسلام که درس ناخوانده بوده سواد نوشتن نداشته. آنقدر بوده وحی کتاب قرآن ثابت شده هست.اگر مشکل از این هست که جبرئیل وحی را آورده نه روح القدس.خب جبرئیل آورده مشکل کجاست. و اگر کتب مقدس روح القدس.فرق آن در چیست. روح القدس درون قرار گیرنده. و جبرئیل نازل بر شخص همان پیامبر اسلام شده.قابلیت درون ندارد وحی را  میگفته.و تدریجی تکمیل شده و کاتبان وحی نوشتند.نام کاتبان هست.ضمن اینکه مسیحیان حتی نماینده پاپ حرم امام علی (ع) رفتند و خود پاپ دیدار با مسلمین حتی مرجع اسلامی داد.و انجیل برنابا را مورد تایید ندانستند.و رد کامل نکردند.مشکلی در دشمنی که ندارند.والا دیدار و رفتن حرم امام علی (ع) دیگر معنی نمیدهد.پس دشمنی نیست.بلکه تصلیب مثال روز عاشورا و همان اعتقاد در دین مسیحیت مهم هست. مثل اینکه یکی از مهمترین مسائل یک دین برداشته شود.کلیت آن آسیب جدی و فروپاشی میبیند.همانقدر که عاشورا و مباحث امام حسین در اسلام مورد اهمیت هست.که حیات ادامه راه و آن دفاع در برابر ظالمین ستمکاران بود.اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.اگر در اسلام در اوستا هم مجازات هست.راه درمان و بخشش هست.تازیانه چرم .یا  تازیانه دیگر. بخشیدنم هست.همان انتخاب آزاد در  آیین زرتشت در لا اکراه فی دین اسلام هست.حالا سر مبحث پذیرفته نشدن اگر دین دیگر برگزینند جای مباحثه مطالعه هست.در قرآن اختلافات طبیعی هست بین ادیان و الا همه یک امت خدا میخواست میشدند. امت دینی.حکمی را نسخ کنیم بهتر ان را.یک همچین مسائلی هست.خب اینکه تصلیب مسیح در انجیل برنابا فرق دارد در چهار انجیل مطابقت با شرح دارد.که کلیت آن تصلیب هست اگر عینا شبیه هم بود دستنویس از هم بود.روایات هست.روایت تصلیب.چهار نفر  دونفر متی ویوحنا رسول مسیح هستند دو نفر لوقا و مرقس. مرقس از مسیحیان شاگردان صاحب نام و لوقا هم همینگونه.خود برنابا هم همراه پولس رسول. و فامیل مرقس هست.برنابا هم جان و سرمایه خود را در مسیحیت گذاشت.شخصیت مهمی هست.برنابا بسیار عیسی مسیح را دوست داشت.مسئله سر کتاب انجیل برنابا هست.نه خود برنابا.که آیا این مسئله در چهار انجیل در یک انجیل فرق دارد. علتش چیست؟ اگر دین گریزی در مسلمین هست در ادیان دیگرم هست. چالش ها. سوال ها. پرسش ها.جواب معقول منقول عقلانی کامله.چه در خصوص تثلیث.چه در خصوص کتاب.چه حالا مباحث دیگر.یکی سر تثلیث میبرد. یکی سر مسئله تصلیب. یکی سر مسئله لا اکراه فی دین.یکی سر مسئله ماشیح و موارد در ظهور منجی.که چرا مسئلن بعد 2000 سال یا تاریخ های دینی منجی نیامد.و مدعیان هم که زیاد آمدند نتوانستند ثابت کنند منجیند.بعد مسائل منجی غیبت و رفتنو.ماشیح.یا اگر منجی هست چرا سکوت کردند.چه علتی دارد.دو سوال هست. منجی غایب از نظر. و منجی که حالا سوشیانت ماشیح یا ظهور منجی اسلام.شناخت ادیان. شناخت منجی شناسی.شناخت کتاب.منابع کتب منجی شناسی درست.والا خداوند در وعده خود صادق و خداوند بسیار راستگو و بی عیب و نقص و ذره ای تخلف وعده نمیکند مگر خود انسانها یا هرم.تمام چالش ها و مسائل کتاب و آیات قابل تفسیر و برداشت درست توسط اشخاص رضایت خداوند قابل حلاجی و در امدن مسائل از انست.و اختلافات سر مسائل کلی و مهم هم با خواندن تاریخ ادیان و زمانها و مکشوفات الهی درست میشود.والا بقیه فقط بحث و جدل و منابع گردی صرف میشود.اما با تشخیص درست از مکشوفات الهی.

عکاس-حسام الدین شفیعیان - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-5

یک مسئله ای که شاید بارها شنیده باشید اینست در زمانی که نمیدانم تلسکوپ فضا و کشف کره های مشابه زمین.و امکان حیات مانند.نمیدانم کشفیات ناسا و اینهاست کتبو دینو اینها چیست؟اولن هر امری در کشف چه علمی چه معنوی.جستن و یافتن هست. و قاطی پذیر نیست.هر امری چه در ادبیات.چه در علم. چه در نجوم چه در پزشکی و...در حال تکامل یا کشف هست.و تفکیک هر امری اینست که هر چیزی جای خودشو دارد و با هم قاطی شدن تنها بر امری در تایید مثال امور عالم روح. در نوع حس و کما و نوع حالت ذهن و یا مسائل سیارات.همین کتب دینی خود در دل خود کشف ها دارد.معنویات و شناخت ادیان.

خود ادبیات پست مدرن جهان تازه داستان خود نثر و زبان شناسی همه در حال رو به جلو هستند.مسئله اینست توقف نشود.والا هر امری در حال نو شدن در کشف حقایق بیشتر هست.

مثل مسیح شناسی مسح شناسی میزان مسح. میزان مسح و مسیح خود کتاب دارد.یعنی کتابی از حقیقت مسیح شناسی و میزان روح القدس.و پر شدن. و میزان روح.که شائول هم مسیح هست. داوود هم مسیح هست عیسی بن مریم هم مسیح هست.میزان کار شائول میزان کار و معجزات داوود یا میزان معجزات عیسی مسیح.خود همین نشان میزان روح و حالا میزان مسح هست. دونفر توسط سموئیل مسح میشوند یکی میزان مسح در او میشود شائول که ترک میکند روح مسیحایی روح او را.و یکی خود عیسی مسیح که مرده زنده میکند. یکی داوود در کوه.پرندگانو. و تسخیر یعنی امر در خدمت او.توسط خداوند توسط مسح.مسیح عیسی را یحیی نبی غسل و روح قرار میگیرد. میگویند یحیی روح الیاس قدرت الیاس را دارد.الیاس در نوع خود بسیار معجزات سنگین داشته. میگویند یحیی یک معجزه هم نکرد ولی حرفش درباره عیسی مسیح درست بود.

حالا اگر یحیی همان الیاس بوده.که چه کار کردند . که گفتند الیاس هم به آسمان رفت.و یحیی که سر از تنش بخاطر هوا و شهوت و امیال نفسانی زمینی جدا کردند.

قدرت الیاس را داشته باشد یا روح الیاس یا چون روح الیاس دارد همان الیاس هست یا خود الیاس هست.از یحیی کار الیاس بخواهند.

آنچه از اوامر کار یحیی بر آمده غسل تمعید در عیسی مسیح و شهادت بر او.و اوامر صبر و پاک بودن او و کارهایی که کرده.بسته به اینست که از یحیی چه معجزه ای میخواستند که گفتند هیچ نکرده.که همانا از مسیح خواستندو که بفهمند همان ماشیح منجی هست و انجام داده. آیت قوی آسمانی یونس در آسمان. یونس در امر زنده ماندن در شکم آن موجود دریایی که گنجایش بلعیدن انسان را دارد. موجود ی که بتواند یک انسان در شکم او به معجزه در سه روز زمان زنده ماند.نهنگ میبلعد.غول پیکری او اما میشود گفت کوسه ببلعد نهنگ عقلانی هست اما کوسه نه. حال معجزه هست. که زنده بماند اما در همان دل نهنگ هم سه روز زنده ماندن معجزه هست. که  با آن نوع حضم و دما و نوع آن میشود معجزه باید در آسمان سرخ شدن همراه با همان بلعیدن و خارج شدن بوده باشد.و شکل نهنگ گونه که دهانشان بسته بر مسیح شود والا سرخ شدن تنها برای آنها کفایت در وقت نمیکند.زیرا سرخ شدن رنگ گرفتن اسمان و طبیعت شناسی و حداقل شناسی ان زمان طبیعی اما نشانه فتاده در همان امر در زمین بر اسمان هست که درست میدهد از آن لجوجان آن زمان.پس اوامر با هم قاطی نکردن هر امری در حال تکامل و پیشرفت هست. همچنان که یک گیاه تا رشد نهایی خود و مزرعه از کاشت برداشت در اوامر کشاورزی هم رو به پیشرفت هست.

حسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیاندسته‌بندی عکاسی1 - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان - حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-4

حالا طرف در دهکده میگوید فلان منجی  باطل از سفر به کشوری و معالجه و بهترین خدمات پزشکی برخوردار بوده.یا فلان شخص در فلان کشور بهترین خدمات.یعنی با بهترین امکانات منجی هستند.نه اذیتی میشوند نه سختی.این راه شکننده ترین راه هست.زیرا ابلیس با افراد صالح مومن و واقعی بسیار صحابه بد عمل میکنند.در تاریخ این امر هست.امکانات رفاهی عالی. امکانات پزشکی عالی.امکانات رسانه ای عالی.ثروت.اتومبیل های مدل بالا.نفرات زیاد کم.به میزان آنچه گول زدند.بیشتر گول زدند بیشتر پیروان.حالا هم دست به سر واقعی کسی گذارند کسی شفا بیابد.و تایید پزشکی شود.نتوانند حتی که حتی تاریکی را وارد بدن آن اشخاص کنند.حالا حتما تو بوق کرنا میکردند اگر میتوانستند. که این اوامر رضایت خدا بوق کرنایی نیست. او مریضی های ما را بجان خرید.این نمونه کلام حرف زیاد دارد.همش میگشت شفا دهد خوب کند مرحم کند.تازه میگفت ایمانت تو را شفا داد.بیرون کردن خود تاریکی اگر تاریکی شناسی باشد چه مصیبت هایی در بدن آنها و اطراف خود و کارهای آنها.حالا آنها از بدن کسی تاریکی خارج نکنند مریضی وارد میکنند.که نتوانند انجام دهند شفا را.خود پاپ رهبر کاتولیک های جهان در جایی بعد دست گذاشتن ها بر سر بیماران یکجا یک شخص از بدنش تاریکی موفق میشود خارج کند رسانه ای میشود.اینجوریه.راه نمیرود تق تق دست گذارد پاشند بهبه خوب شدیم. شفا انجام بشود. طرف شفا گیرنده. حالت او. نوع پیرامون عقل سلیم میفهمد تشخیص میدهد. کلام یک بازگشته از مرگ موقت. انسان حس دارد دریافت کننده حس هست. هم نوع روایت مشخص میکند.نه حالا تنها حس سخت موت در اتفاق سخت. و بسیار سخت در تصادف.در مرگ موقت بازگشته.حس داره انتقال میده. نوع اتفاق.نوع روایت نوع آنچه اتفاق افتاده.میگوید خب دیدم میگویم دیدم. خداوند از رگ گردن به شما نزدیکتره.مسئله دکان دستگاه نیست. مسئله حقیقت امری از یک اتفاق سخت هست.وقتی خدا اینقدر نزدیکه. شما عمری در یک امری باشید اتصال با آن اشخاص نباشد که انگار تو یه زمین داشتی بیل میزدی بذری هم عمل نیاوردی.حالا چه شخص ارتباط را حس کند یا نکند.این بسته به خلوص نیت کارست.یا نوع تقویت حس.یا شناخت آن.انسان حس دارد. تشخیص دارد. تفکر دارد. بینایی دارد. همچنان که حیوانات هم حس دارند اما نه به اندازه اشرف مخلوقات انسان.

دسته‌بندی عکاسی - حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-3

/به نام خداوند دانایی ها که قدرت دهنده و حکمت دهنده هست/


خب مسئله قبل ظهور منجیان میخورد به منجیان غیر واقعی.مثال شخصی در فلان کشور جهان میاید میگوید مسیح هست و شبی کسی به او گفته هست که مسیح هست.در جای دیگر شخص میگوید مسیح هست و زنی هم میگوید مجدلیه هست.جای دیگر شخص را بر تخت نشانده از مدت زمان طولانی بالا میبرند چون شباهت دارد به عیسی بن مریم نقاشی شده.موهای بلند و آناتومی صورت او شبیه نقاشی های مسیح هست. جای دیگر  شخص میگوید مسیح هست و در عروسی عنوان میکند. جای دیگر شخص دور میدان پیاده میشود از تاکسی میگوید امام زمان هست.جای دیگر در طول زمان نیابت از اوامر امام زمان میکند و نیروی زیاد و کم جذب میکنند.چرا سریع و چرا طولانی جذب میکنند هدف چیست؟

اگر نیابت باشد و شخص مهدی بیند که اینگونه دشمن او را دست آورد و حالا به صورت و مکان مهدی  واقف میشود.اگر خود مهدی گوید جای تعجب بیشتر میشود.زیرا عقل سلیم میگوید اینگونه معرفی مستقیم به بد سرانجامی هست.پس  هدف چیست؟ هدف آنهایی که منجی مینامند خود را هدفی  کور هست.خود موسی نبی که به سنین پیری رسیده بوده از لحظه نجات بنی اسرائیل در اینکه بتواند و یهوه میگوید برو و پیروز میشوی. دنبال کسب منافع نبودند دنبال برتری نبودند دنبال قدرت زمینی نبودند. که بیایند تخت نشینشان کنند.وعده خدا بوده. و وقتی وعده خدا باشد انجام میشود هر چند مجرمان خوش نداشته باشند.نیرویی مافوق نیروی آنها به هدف رسانده.نه لشکر قدرت نیروی زمینی خدا پیروز کرده.

طرف میاد میگه مسیح هستم بعد رو تخت مینشینه و راهش میبرند. کجا مسیح  اینگونه اخلاق داشته سوار بر وسیله ای که گفته برید بگردید یا بگویید لازم داریم.که بی صاحب پیاده کردند بنز نداشته. مثاله ها.نمیدونم کلی امکانات نداشته.با کمترین امکانات کار کردند.دنبال تصاحب مال دیگری نبودند دنبال منافع شخصی نبودند.

سختی مصائب کشیدند تهمت زدند.کلی بی احترامی شده. چه تهمت های فجیعی زدند.چه اذیت هایی کردند. طرف رو تخت بادش میزنند و رو تخت میبرند و بهترین امکانات میگوید مسیح هستم.حالا هم پیرو خود را که مرده نمیتواند زنده کند هیچ معجزه نمیکند.هیچ کاری برای اثبات نمیکند نیرو جمع میکنند چرا حالا اون طرف شباهت دارد اون شخص اشخاص دیگر نوعی.بعد جالب رسانه های مختلف با آن شخص در برزیل در جاها مصاحبه. و کلی  امکانات.یک تک چشم هرم را هم بالا سرش زده.هم نشانه شناسی هم بدانند میفهمند که نشانه متعلق به چیست.مثلث و چشم چیست.

خب حالا مسیح هستند چه کاری انجام دادند و چه کاری پیش بردند و امام زمان میگویند و چه کاری میخواهند کنند.که تو بوق کرنا کنند .فقط دو گزینه انتخاب میکنند مسیح و مهدی.دو نام.

البته که این مسائل در کاب مقدس هم ذکر شده.البته که اتفاق افتاده.البته که این مسائل جذب کنندگی داشتند تا 5000 نفر.و حتی یک شهر بدنبال تخت کردند شخصی را.این همه سال گذشته طرف پیر شده.منفعل.حالا عیسی در سه سال طوفان کرد.یعنی کاری کرد که مرده  زنده کرد.کور بینا کرد.و... ردش کردند.فاجعه همینست .که شخص مسیح این کارها را کرد رد کردند. و این مدعیان باطل کار کردند و تخت روان شدند. آیا دوست دارند مانند فریسیان صدوقیان باشند.که خود مسیح عیسی بن مریم پیاده میرفت کنار دریا و پطرس و برادرش یوحنا ناتانائیل و افراد با موعظه و فراخوان موعظه کوتاه گاه خبر از یک رسول به شخص رسول دیگر که رسول شدند پیوستند. 

نگفت بیایید مرا تخت سوار کنید بگردانید . از این دهات به آن استان جلیل و اورشلیم و میرفت.شفا میداد خدمت میکرد پای شاگردانش را شست غرور نکرد.چگونه میشود اینگونه فکر کرد که شخص گوید فلانم و بعد تخت روانو و این کارها کنند. جز یک قدرت طلبی پوشالی اغفال. و چه کردند جز بطالت و عمر خود را بیهوده گذاشتند. و چه بردند جز غیر مفید بودن.چه سودی رساندن جز ضرر گمراهی.جز یک عده توی یک دهکده عمرشان رفت.چه کردند هیچ.چه بشریت کار آمد شدند هیچ. یک دهکده یک پیروان زندگی عادی.اینست هدف منجی. چه خسرانی چه نقصانی چه تدبیر های باطلی.

عکاس-حسام الدین شفیعیان