بیا تصور کنیم چه اشکال دارد
مگر از شکل تو هم قافیه اشکال دارد
پرتره شو برایم بشو شعری ناتمام از منو این بومو قلم
تو بگو خط نشدم خط شکسته مگر اشکالست
قافیه شد شکرو قندو غزل شد خطم
مگر از خط برون زدنی بر تو هم اشکال دارد
نکند این دل من قافیه ای زتو کم دارد شایدم نقطه زحرفی زده ام یا که نقطه زخطم زکاغذ کمو کمتر دارد
شاعر-حسام الدین شفیعیان
فعل زقبلو زمضارع زماضی بعید
زبدو قبلو زچندو زچونو زبعدی زاری
گلو گلبرگو به ریشه به ساقه به آفتاب چنین
گمو کم کامو کرو کورو دلو دیده زبستن گاهی
نونو ن و القلمو دل ز ما هم روشن
جوهرو قلمو سطرو دلو کاغذو دلبر با هم
دفو نی تنبکو نت فالشو زبر زیرو زرو
خطو خطهای دگر باز شماری ز ماندن زما هم شدنو ما زدلو دیده به دلبر چو شبو روز
حسام الدین شفیعیان