خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچ گونه عیب و نقصی در آن نیست. خدا وجود بی همتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است، خدا شنوا و بیناست، دارای اراده و اختیار است، خداوند زنده و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهاست، و همه موجودات (مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.
مفهوم واژه خدا از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خدا هستند، نیز آن را درک می کنند. هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خدای تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود.
خدا از کجا آمده!
او نیامده، خدا بود و زمان خلق شد و ما آمدیم، آفریده شدیم. همان طور که فکر می کنیم خورشید به دور ما می چرخد، در صورتی که او هست و ما به دور آن می چرخیم؛ خدا هم بود و ما آمدیم؛ خلق شدیم.
پاسخ این پرسش که خدا از کجا آمده در ابعاد کنونی ما نیست، گویی که از یک جنین در شکم مادر بپرسی که مادر “از کجا آمده” جنین در حدی و در جایگاهی نیست که اظهار نظر کند. تنها راه برای پی بردن به پاسخ این که خدا از کجا آمده صبر است تا با زایمان مرگ از این جنین کوچک بیرون رویم. جایی که می پرسیم خدا از کجا آمده و درک می کنیم که خداوند از جا و مکان بیرون است
راههای شناخت خدا در یک دسته بندی کلی به راههای زیر تقسیم می شود:
ـ راه عقلی برای شناخت خدا (مثل برهان امکان و وجوب و مانند آن)
- راه تجربی شناخت خدا (برهان نظم)
برای روشن شدن پاسخ راههای خدا شناسی لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
1 ـ مفهوم واژه خداوند، از مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خدا نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه می دانند خدا یعنی موجودی که خالق همه موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و زنده، و... می باشد، گر چه وجود چنین خدائی را نپذیرند.
در مباحث دین و فلسفه دلایل متعددی برای وجود خدا ذکر شدهاست که از میان آنها چهار مورد اهمیت بیشتری دارد. در برهان علیت هر پدیدهای علتی دارد و خود آن علت، علت دیگری دارد تا در نهایت به علت یکم که خدا است میرسد. در برهان نظم با مشاهدهٔ موارد نظم در طبیعت پی به وجود خدا میبرند. در برهان هستیشناسی داشتن زمینهٔ ذهنی از یک وجود کامل و مطلق به نام خدا مطرحکنندهٔ این است که خدا وجود دارد. در این استدلال وجود بر دو نوع است وجود مخلوقات و وجود خدا که واجب است و به عنوان واجبالوجود یاد میشود. در برهان اخلاق وجود ارزشهای اخلاقی و معنوی در جهان مادی قابل توجیه نیست مگر از طرف خدا آمده باشد یعنی اخلاقیات از منشأ طبیعت یا قوانین اجتماعی نیست و منشأ مادی ندارد.