کودک درون بزرگ شده برون
کودک های بازی گوش کودک های سرگردان از هوش
کودک های ماتم زده بدون عروسک بدون بازی
بازی روی سطح کاغذی کاغذ روی بازی
اسم و فامیل و هوش تمام شد
از الفبا بازی کردیم با الفبا حرف زدیم
با الفبا تمام کردیم با الفبا جمع زدیم
نمره پشت سر هم زدیم...
حسام الدین شفیعیان
آدمها ناشناخته های آشنا هستند
سنگ قبر ها رد پای آدمک ها هستند
ما آدمک های عجیبی هستیم
ما آدمک های غریبی هستیم
ما درون خود تمام جهان را درون خود هستیم
ما در را محکم پشت سر خود بستیم.
حسام الدین شفیعیان
حجم تنگ ماهی درون تنگ
حجم خالی هوای آزاد درون تنگ
تنگ آب تنگ خالی تنگ بدون ماهی
ماهی مرده درون ساحل کرم خورده
شنزار آب زده خانه را ویران زده
سرود صبح بخیر ماهی ها
دریای ذهنی سروده ذهنی خاطرات درون ذهن خاک زده
شاید این واژگان را هم کرم زده شایدم کلمات را موریانه خانه زده
این عروسک زمین عروسک رنگی عروسک وسط مانده در گردش
توپ بزرگی که گل را کجا میزند و طبیعت کجای توپ گل میزند
این تمام حروف را زمین در خود زده روی موج رادیو کشیدن به سمت کدام سمت یکی زیر آواز زده
حسام الدین شفیعیان
عبور از عبوری سخت عبوری که میبرد تمام فکر را
حوصله ی رفته خود رفته خود مرده خود رفته از بی حوصلگی
خود درون خود غار تنهایی خود اتاقک کلمات تنهایی خود
جهان وسعت گرفته آدمک های درون را در خود گرفته
صدای تمام سمفونی آدمک زده
فالش فالش همه را خط بر هم خط زده
جهان میلیاردی جهان رفتن ها
جهان از دور کوچک اما برون بزرگ
جهانه سوسو زده جهان تاریک و روشن زده
حسام الدین شفیعیان