پس در این که گفتمان بین دو شخص در دو دین متفاوت شکل میگیرد مثال یک نفر از مسیحیت یک نفر از اسلام و ادیان دیکر یهودیت زرتشتیت.و این که حالا هر دو شخص سر مسئله ای با هم به مباحثه و گفتمان میپردازند.مثال در مورد آنچه در کتاب آنها نیست ولی در کتاب دیگر هست. یا آنچه در کتاب آنها هست و در کتاب آنها جور دیگرست آنچه در کتاب آنها شرک و در کتاب آنها ایمان.نگاه کنید فرق بسیار بزرگی هست. خب یک مسیحی با دانش بر چهار انجیل و کتاب های مقدس مجموعه یا حالا همان چهار انجیل وارد مباحثه میشود شخص دیگرم آن کتابها را خوانده و با کتاب قرآن وارد میشود.اون میگه عیسی مسیح اون میگه حضرت عیسی مسیح (ع) اون بگه چرا اون میگه در قرآن و در انجیل هم گفته شده نبی بیحرمت نباشد جز در وطن خود و میان خویشان و در خانهٔ خود میگوید چرا نبی گفته میشه مثالست اون میگه چون به جسم شد مثل.اون میگه قرآن میگه حضرت عیسی مسیح پیامبر یا رسول مینامند رسالت.و معجزاتش در قرآن هست میگوید چه معجزه ای آورده شده مثال گل تبدیل به پرنده میگه این مربوط به یک انجیل غیر رسمی تاییدی هست.و مربوط به کودکی عیسی.باز سرچ میکند میبیند هم نقاشی از کودکی و هم با بزرگی مثلان کشیدند. میگوید آن مرده زنده میکرده آن سمت میگوید خدا مرده زنده میکند و عیسی هم چون روح خدا در او هست زنده میکند و روح الله هست.او میگوید مسیح را تشریح کن. بسته به تسلط به دو نفر مسیح تشریح میشود میگوید پس چرا داوود مرده زنده نمیکرد یا شائول یا هر شخصی که مسیح هست.سموئیل و یحیی مسح کننده.یا تشریح چگونگی عیسی در رحم مریم قرار گرفت توسط روح القدس. و باز تعریف روح القدس.و پسر خدا نامیده شدن را از طرف مقابل بخواهند تشریح دهد.مثلان گویند خدا زن نداشته که فرزند داشته باشد یا طبق آیه قرآن بگویند خدا که فرزندی اختیار نکرده مقام خدا والاتر هست. آنها باز با کتاب انجیل میگویند نه. یا بگویند پدر پسر روح القدس خدا هستند و خدا واحد هست این خیلی چالش و مباحثه صورت میگیرد.و در نهایت گویند قرآن درست گفته اختلافات هست.یا اهل انجیل چرا باید از انجیل حکم کنند.یا یهودی از تورات.مسلمان از قرآن.یا مثلان گویند پولس شریعت را برداشته.و آنها گویند مسیح بنیان مسیحیت را گذاشت یا پولس.چون گفته شود آموزه های مسیح در انجیل و وحی از روح القدس هست.یا گویند پولس مثال دوم شخص در بنیاد مسیحیت هست.مسئله سر اینست که باز در انجیل ها تحقیق میشود مثال در انجیل لوقا از سلاح هست اما در انجیل های دیگر نیست. تهیه سلاح.حالا این سلاح چه معنایی در تفسیر میشود باز جای خود در موعظه گران دارد ولی آنها از روی خود آیه در انجیل میگویند مثلان میگند واضح این گفته شده.یا مسائلی که آنها باز گویند بالاخره ما تحریف شده ایم چگونه پس قرآن حکم میدهد از انجیل حکم کنید باز آئین تحریفاتی میدانند.حتی تورات و انجیل و در موعظه ها در تحریف دین در اسلام سخنرانی میشود.یا گفته شود مسیح به دار کشیده نشد آیا تصلیب نشد.کشته نشد رفت آسمان تو انجیل که میگه برگشت زنده شد.دار که نه اما تصلیب شد.در انجیل و دفن شد و برخاست.سه روز و 40 روزم بود.یا گویند یهودا اسخریوطی رفت بجاش که اونم خودشو دار زد. باز تحقیق کنند بگند پس باغ رو کی با سکه خرید در آن منطقه اسرائیل.اگه سکه رو پس داد حلق آویز کرد خود را کی رفته خریده و کی بوده که باز بگند حتما از دزدی در کار مال در دست او بوده.نگاه کنید حقیقت امر چه میگوید.آیه در قرآن چه میگه.صلبوه: صلب: دار زدن. «ما صلبوه» عیسى را به دار نکشیدند. وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا
و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود میرفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند؛
و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان که ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم. در صورتی که او رانکشتند و به دار نیاویختند، بلکه بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینکه عیسی است به دار آویختند و کشتند]؛ و کسانی که درباره او اختلاف کردند، نسبت به وضع وحال او در شک هستند، و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند، و یقیناً او را نکشتند.
و گفته ایشان که: «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم»، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، لیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانى که در باره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شدهاند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروى مىکنند، و یقیناً او را نکشتند.
و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند؛ و قطعاً او را نکشتند!
شبه: شبه: (بر وزن شرف و علم) مثل و نظیر. شبهه آنست که دو چیز در اثر هم مثل بودن تشخیص داده نشود. «شبه لهم» یعنى کار آنها مشتبه گردید