در این بخش کتاب حقیقت آیاتی را قرار میدهیم از آیات وحی بر یوحنا رسول که دارای پیام هایی هست برای بشریت و امورات و اتفاقات و مسائل مختلف.که در جزیره پاتموس تبعید در آنچه در مکاشفه یوحنا در این کتاب است.
4 و اسبی دیگر، آتشگون بیرون آمد و سوارش را توانایی داده شده بود که سلامتی را از زمین بردارد و تا یکدیگر را بکُشند؛ و به وی شمشیری بزرگ داده شد.
5 و چون مهر سوم را گشود، حیوان سوّم را شنیدم که میگوید، بیا [و ببین]! و دیدم اینک، اسبی سیاه که سوارش ترازویی بدست خود دارد.
8 و دیدم که اینک، اسبی زرد و کسی بر آن سوار شده که اسم او موت است و عالم اموات از عقب او میآید؛ و به آن دو اختیار بر یک ربع زمین داده شد تا به شمشیر و قحط و موت و با وحوشِ زمین بکُشند.
12 و چون مُهر ششم را گشود، دیدم که زلزلهای عظیم واقع شد و آفتاب چون پلاس پشمی سیاه گردید و تمام ماه چون خون گشت؛
13 و ستارگان آسمان بر زمین فرو ریختند، ماننددرخت انجیری که از باد سخت به حرکت آمده، میوههای نارس خود را میافشاند.
14 و آسمان چون طوماری پیچیده شده، از جا برده شد و هر کوه و جزیره از مکان خود منتقل گشت.
15 و پادشاهانِ زمین و بزرگان و سپهسالاران و دولتمندان و جبّاران و هر غلام و آزاد خود را در مغارهها و صخرههای کوهها پنهان کردند.
16 و به کوهها و صخرهها میگویند که بر ما بیفتید و ما را مخفی سازید از روی آن تختنشین و از غضب برّه؛
17 زیرا روزِ عظیمِ غضب او رسیده است و کیست که میتواند ایستاد؟
1 و او بر ریگِ دریا ایستاده بود.و دیدم وحشی از دریا بالا میآید که ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهایش ده افسر، و بر سرهایش نامهای کفر است.
2 و آن وحش را که دیدم، مانند پلنگ بود و پایهایش مثل پای خرس و دهانش مثل دهان شیر. و اژدها قوّت خویش و تخت خود و قوّت عظیمی به وی داد.
3 و یکی از سرهایش را دیدم که تا به موت کشته شد و از آن زخم مهلک شفا یافت و تمامیِ جهان در پی این وحش در حیرت افتادند.
4 و آن اژدها را که قدرت به وحش داده بود، پرستش کردند و وحش را سجده کرده، گفتند که کیست مثل وحش و کیست که با وی میتواند جنگ کند؟
5 و به وی دهانی داده شد که به کبر و کفر تکلّم میکند؛ و قدرتی به او عطا شد که مدت چهل و دو ماه عمل کند.
6 پس دهان خود را به کفرهای بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمهٔ او و سکنه آسمان کفر گوید.
7 و به وی داده شد که با مقدّسین جنگ کند و بر ایشان غلبه یابد؛ و تسلّط بر هر قبیله و قوم و زبان و امّت، بدو عطا شد.
8 و جمیع ساکنان جهان، جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات برّهای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است، او را خواهند پرستید.
10 اگر کسی اسیر نماید به اسیری رود، و اگر کسی به شمشیر قتل کند، میباید او به شمشیر کشته گردد. در اینجاست صبر و ایمان مقدّسین.
11 و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا میآید و دو شاخ مثل شاخهای برّه داشت و مانند اژدها تکلّم مینمود؛
12 و با تمام قدرتِ وحشِ نخست، در حضور وی عمل میکند و زمین و سکنه آن را بر این وا میدارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت، بپرستند.
13 و معجزاتِ عظیمه به عمل میآورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آوَرَد.
14 و ساکنان زمین را گمراه میکند، به آن معجزاتی که به وی داده شد که آنها را در حضور وحش بنماید. و به ساکنان زمین میگوید که صورتی را از آن وحش که بعد از خوردنِ زخمِ شمشیر زیست نمود، بسازند.
15 و به وی داده شد که آن صورتِ وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخنگوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند، کشته گردد.
16 و همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا می دارد که بر دست راست یا بر پیشانیِ خود نشانی گذارند.
17 و اینکه هیچکس خرید و فروش نتواند کرد، جز کسی که نشان، یعنی اسم یا عددِ اسم وحش را داشته باشد.
18 در اینجا حکمت است. پس هر که فهم دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است.
5 پس پسر نرینهای را زایید که همهٔ امّتهای زمین را به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد؛ و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد.
6 و زن به بیابان فرار کرد که در آنجا مکانی برای وی از خدا مهیّا شده است تا او را مدت هزار و دویست و شصت روز بپرورند.
7 و در آسمان جنگ شد، میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند و اژدها و فرشتگانش جنگ کردند،
8 ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد.
9 و اژدهای بزرگ انداخته شد، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمّیٰ است که تمام ربع مسکون را میفریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وی انداخته شدند.
10 و آوازی بلند در آسمان شنیدم که میگوید، اکنون نجات و قوّت و سلطنتِ خدای ما و قدرت مسیح او ظاهر شد زیرا که آن مدّعیِ برادران ما که شبانهروز در حضور خدای ما بر ایشان دعوی میکند، به زیر افکنده شد.
11 و ایشان بوساطت خون برّه و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند.
12 از این جهت ای آسمانها و ساکنان آنها شاد باشید؛ وای بر زمین و دریا زیرا که ابلیس به نزد شما فرود شده است با خشم عظیم، چون میداندکه زمانی قلیل دارد.
13 و چون اژدها دید که بر زمین افکنده شد، بر آن زن که فرزند نرینه را زاییده بود، جفا کرد.
14 و دو بال عقاب بزرگ به زن داده شد تا به بیابان به مکان خود پرواز کند، جایی که او را از نظر آن مار، زمانی و دو زمان و نصف زمان پرورش میکنند.
15 و مار از دهان خود در عقب زن، آبی چون رودی ریخت تا سیل او را فرو گیرد.
16 و زمین زن را حمایت کرد و زمین دهان خود را گشاده، آن رود را که اژدها از دهان خود ریخت فرو برد.
17 و اژدها بر زن غضب نموده، رفت تا با باقیماندگانِ ذریّت او که احکام خدا را حفظ میکنند و شهادتِ عیسی را نگاه میدارند، جنگ کند.
1 و نیای مثل عصا به من داده شد و مرا گفت، برخیز و قدس خدا و مذبح و آنانی را که در آن عبادت میکنند پیمایش نما.
2 و صحنِ خارجِ قدس را بیرون انداز و آن را مپیما زیرا که به امّتها داده شده است و شهر مقدّس را چهل و دو ماه پایمال خواهند نمود.
3 و به دو شاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدّت هزار و دویست و شصت روز نبوّت نمایند.
4 اینانند دو درخت زیتون و دو چراغدان که در حضور خداوند زمین ایستادهاند.
5 و اگر کسیبخواهد بدیشان اذیّت رساند، آتشی از دهانشان بدر شده، دشمنان ایشان را فرو میگیرد؛ و هر که قصد اذیّت ایشان دارد، بدینگونه باید کشته شود.
6 اینها قدرت به بستن آسمان دارند تا در ایّام نبوّتِ ایشان باران نبارد و قدرت بر آبها دارند که آنها را به خون تبدیل نمایند و جهان را هر گاه بخواهند، به انواع بلایا مبتلا سازند.
7 و چون شهادت خود را به اتمام رسانند، آن وحش که از هاویه برمیآید، با ایشان جنگ کرده، غلبه خواهد یافت و ایشان را خواهد کُشت
8 و بدنهای ایشان در شارعِ عامِّ شهر عظیم که به معنیِ روحانی، به سدوم و مصر مسمّیٰ است، جایی که خداوند ایشان نیز مصلوب گشت، خواهد ماند.
9 و گروهی از اقوام و قبایل و زبانها و امّتها، بدنهای ایشان را سه روز و نیم نظاره میکنند و اجازت نمیدهند که بدنهای ایشان را به قبر سپارند.
10 و ساکنان زمین بر ایشان خوشی و شادی میکنند و نزد یکدیگر هدایا خواهند فرستاد، از آنرو که این دو نبی ساکنان زمین را معذّب ساختند.
11 و بعد از سه روز و نیم، روح حیات از خدا بدیشان درآمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگانِ ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت.
12 و آوازی بلند از آسمان شنیدند که بدیشان میگوید، به اینجا صعود نمایید. پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ایشان را دیدند.
13 و در همان ساعت، زلزلهای عظیم حادث گشت که ده یک از شهر منهدم گردید و هفت هزار نفر از زلزله هلاک شدند و باقیماندگان ترسانگشته، خدای آسمان را تمجید کردند.
14 وایِ دوّم درگذشته است. اینک، وایِ سوم بزودی میآید.
15 و فرشتهای بنواخت که ناگاه صداهای بلند در آسمان واقع شد که میگفتند، سلطنت جهان از آنِ خداوند ما و مسیح او شد و تا ابدالآباد حکمرانی خواهد کرد.
16 و آن بیست و چهار پیر که در حضور خدا بر تختهای خود نشستهاند، به روی درافتاده، خدا را سجده کردند
17 و گفتند، تو را شکر میکنیم ای خداوند، خدایِ قادر مطلق که هستی و بودی، زیرا که قوّت عظیم خود را بدست گرفته، به سلطنت پرداختی.
18 و امّتها خشمناک شدند و غضب تو ظاهر گردید و وقت مردگان رسید تا بر ایشان داوری شود و تا بندگان خود، یعنی انبیا و مقدّسان و ترسندگان نام خود را چه کوچک و چه بزرگ اجرت دهی و مُفسدان زمین را فاسد گردانی.
19 و قدس خدا در آسمان مفتوح گشت و تابوت عهدنامه او در قدس او ظاهر شد و برقها و صداها و رعدها و زلزله و تگرگِ عظیمی حادث شد.
1 و چون فرشته پنجم نواخت، ستارهای را دیدم که بر زمین افتاده بود و کلید چاه هاویه بدو داده شد.
2 و چاهِ هاویه را گشاد و دودی چون دود تنوری عظیم از چاه بالا آمد و آفتاب و هوا از دود چاه تاریک گشت.
3 و از میان دود، ملخها به زمین برآمدند و به آنها قوّتی چون قوّت عقربهای زمین داده شد
4 و بدیشان گفته شد که ضرر نرسانند نه به گیاه زمین و نه به هیچ سبزی و نه به درختی بلکه به آن مردمانی که مُهر خدا را بر پیشانی خود ندارند.
5 و به آنها داده شد که ایشان را نکشند بلکه تا مدّت پنج ماه معذّب بدارند و اذیّت آنها مثل اذّیت عقرب بود، وقتی که کسی را نیش زند.
6 و در آن ایام، مردم طلبِ موتخواهند کرد و آن را نخواهند یافت و تمنّای موت خواهند داشت، امّا موت از ایشان خواهد گریخت.
7 و صورت ملخها چون اسبهای آراسته شده برای جنگ بود و بر سر ایشان مثل تاجهای شبیه طلا، و چهرههای ایشان شبیه صورت انسان بود.
8 و مویی داشتند چون موی زنان، و دندانهایشان مانند دندانهای شیران بود.
9 و جوشنها داشتند، چون جوشنهای آهنین و صدای بالهای ایشان، مثل صدای ارابههای اسبهای بسیار که به جنگ همی تازند.
10 و دُمها چون عقربها با نیشها داشتند؛ و در دُم آنها قدرت بود که تا مدّت پنج ماه مردم را اذّیت نمایند.
11 و بر خود، پادشاهی داشتند که مَلَکالهاویه است که در عبرانی به اَبَّدون مسمّیٰ است و در یونانی او را اَپُلّیون خوانند.
12 یک وای گذشته است. اینک، دو وای دیگر بعد از این میآید.
13 و فرشته ششم بنواخت که ناگاه آوازی از میان چهار شاخ مذبح طلایی که در حضور خداست شنیدم
14 که به آن فرشته ششم که صاحب کرّنا بود میگوید، آن چهار فرشته را که بر نهر عظیم فرات بستهاند، خلاص کن.
15 پس آن چهار فرشته که برای ساعت و روز و ماه و سال معیّن مهیّا شدهاند تا اینکه ثلث مردم را بکُشند، خلاصی یافتند.
16 و عددِ جنودِ سواران، دویست هزار هزار بود که عدد ایشان را شنیدم.
17 و به اینطور اسبان و سوارانِ ایشان را در رؤیا دیدم که جوشنهای آتشین و آسمانجونی و کبریتی دارند و سرهای اسبان چون سر شیراناست و از دهانشان آتش و دود و کبریت بیرون میآید.
18 از این سه بلا، یعنی آتش و دود و کبریت که از دهانشان برمیآید، ثلث مردم هلاک شدند.
19 زیرا که قدرت اسبان در دهان و دُم ایشان است، زیرا که دُمهای آنها چون مارهاست که سرها دارد و به آنها اذّیت میکنند.
20 و سایر مردم که به این بلایا کشته نگشتند، از اعمال دستهای خود توبه نکردند تا آنکه عبادت دیوها و بتهای طلا و نقره و برنج و سنگ و چوب را که طاقت دیدن و شنیدن و خرامیدن ندارند، ترک کنند؛
21 و از قتلها و جادوگریها و زنا و دزدیهای خود توبه نکردند.
1 بعد از آن دیدم فرشتهای دیگر از آسمان نازل شد که قدرت عظیم داشت و زمین به جلال او منوّر شد.
2 و به آواز زورآور ندا کرده، گفت، منهدم شد، منهدم شد بابِلِ عظیم! و او مسکن دیوها و ملاذ هر روح خبیث و ملاذ هر مرغ ناپاک و مکروه گردیده است!
3 زیرا که از خَمر غضبآلود زنای او همهٔ امّتها نوشیدهاند و پادشاهان جهان با وی زنا کردهاند و تجّار جهان از کثرت عیاشی او دولتمند گردیدهاند!
4 و صدایی دیگر از آسمان شنیدم که میگفت، ای قوم من از میان او بیرون آیید، مبادا در گناهانش شریک شده، از بلاهایش بهرهمند شوید.
5 زیرا گناهانش تا به فلک رسیده و خداظلمهایش را به یاد آورده است.
6 بدو ردّ کنید آنچه را که او داده است و بحسب کارهایش دو چندان بدو جزا دهید و در پیالهای که او آمیخته است، او را دو چندان بیامیزید.
7 به اندازهای که خویشتن را تمجید کرد و عیاشی نمود، به آنقدر عذاب و ماتم بدو دهید، زیرا که در دل خود میگوید، به مقام ملکه نشستهام و بیوه نیستم و ماتم هرگز نخواهم دید.
8 لهذا بلایای او از مرگ و ماتم و قحط در یک روز خواهد آمد و به آتش سوخته خواهد شد، زیرا که زورآور است، خداوند خدایی که بر او داوری میکند.
9 آنگاه پادشاهان دنیا که با او زنا و عیاشی نمودند، چون دودِ سوختنِ او را بینند، گریه و ماتم خواهند کرد،
10 و از خوف عذابش دور ایستاده، خواهند گفت، وای وای، ای شهر عظیم، ای بابل، بَلده زورآور زیرا که در یک ساعت عقوبت تو آمد!
11 و تجّار جهان برای او گریه و ماتم خواهند نمود، زیرا که از این پس بضاعت ایشان را کسی نمیخرد.
12 بضاعتِ طلا و نقره و جواهر و مروارید و کتان نازک و ارغوانی و ابریشم و قرمز و عودِ قُماری و هر ظرف عاج و ظروف چوب گرانبها و مس و آهن و مرمر،
13 و دارچینی و حمامّا و خوشبویها و مُرّ و کندر و شراب و روغن و آرد مَیدِه و گندم و رمهها و گلهها و اسبان و ارابهها و اجساد و نفوس مردم.
14 و حاصل شهوتِ نفس تو از تو گُم شد و هر چیز فربه و روشن از تو نابود گردید و دیگر آنها را نخواهی یافت.
15 و تاجران این چیزها که از وی دولتمندشدهاند، از ترسِ عذابش دور ایستاده، گریان و ماتمکنان
16 خواهند گفت، وای، وای، ای شهر عظیم که به کتان و ارغوانی و قرمز ملبّس میبودی و به طلا و جواهر و مروارید مزیّن، زیرا در یک ساعت اینقدر دولتِ عظیم خراب شد.
17 و هر ناخدا و کلّ جماعتی که بر کشتیها میباشند و ملاّحان و هر که شغل دریا میکند دور ایستاده،
18 چون دودِ سوختن آن را دیدند، فریادکنان گفتند، کدام شهر است مثل این شهرِ بزرگ!
19 و خاک بر سر خود ریخته، گریان و ماتمکنان فریاد برآورده، میگفتند، وای، وای بر آن شهر عظیم که از آن هر که در دریا صاحب کشتی بود، از نفایس او دولتمند گردید که در یک ساعت ویران گشت.
20 پس ای آسمان و مقدّسان و رسولان و انبیا شادی کنید زیرا خدا انتقام شما را از او کشیده است.
1 و یکی از آن هفت فرشتهای که هفت پیاله را داشتند، آمد و به من خطاب کرده، گفت، بیا تا قضای آن فاحشه بزرگ را که بر آبهای بسیار نشسته است به تو نشان دهم،
2 که پادشاهان جهان با او زنا کردند و ساکنان زمین، از خَمر زنای او مست شدند.
3 پس مرا در روح به بیابان برد و زنی را دیدم بر وحش قرمزی سوار شده که از نامهای کفر پر بود و هفت سر و ده شاخداشت.
4 و آن زن، به ارغوانی و قرمز ملبّس بود و به طلا و جواهر و مروارید مزیّن و پیالهای زرّین به دست خود پر از خبائث و نجاسات زنای خود داشت.
5 و بر پیشانیاش این اسم مرقوم بود، سِرّ و بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا.
6 و آن زن را دیدم، مست از خون مقدّسین و از خون شهدای عیسی و از دیدن او بینهایت تعجّب نمودم.
7 و فرشته مرا گفت، چرا متعجّب شدی؟ من سِرّ زن و آن وحش را که هفت سر و ده شاخ دارد که حامل اوست، به تو بیان مینمایم.
8 آن وحش که دیدی، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاکت خواهد رفت؛ و ساکنان زمین، جز آنانی که نامهای ایشان از بنای عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش که بود و نیست و ظاهر خواهد شد.
9 اینجاست ذهنی که حکمت دارد. این هفت سر، هفت کوه میباشد که زن بر آنها نشسته است؛
10 و هفت پادشاه هستند که پنج افتادهاند و یکی هست و دیگری هنوز نیامده است و چون آید میباید اندکی بماند.
11 و آن وحش که بود و نیست، هشتمین است و از آن هفت است و به هلاکت میرود.
12 و آن ده شاخ که دیدی، ده پادشاه هستند که هنوز سلطنت نیافتهاند بلکه یک ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت مییابند.
13 اینها یک رأی دارند و قوّت و قدرت خود را به وحش میدهند.
14 ایشان با برّه جنگ خواهند نمود و برّه بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا که او ربّالارباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیزکه با وی هستند که خواندهشده و برگزیده و امینند.
15 و مرا میگوید، آبهایی که دیدی، آنجایی که فاحشه نشسته است، قومها و جماعتها و امّتها و زبانها میباشد.
16 و امّا ده شاخ که دیدی و وحش، اینها فاحشه را دشمن خواهند داشت و او را بینوا و عریان خواهند نمود و گوشتش را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزانید،
17 زیرا خدا در دل ایشان نهاده است که ارادهٔ او را بجا آرند و یک رأی شده، سلطنت خود را به وحش بدهند تا کلام خدا تمام شود.
18 و زنی که دیدی، آن شهر عظیم است که بر پادشاهان جهان سلطنت میکند.
4 و سومین پیاله خود را در نهرها و چشمههای آب ریخت و خون شد.
5 و فرشته آبها را شنیدم که میگوید، عادلی تو که هستی و بودی، ای قدّوس، زیرا که چنین حکم کردی،
6 چونکه خون مقدّسین و انبیا را ریختند و بدیشان خون دادی که بنوشند زیرا که مستحقّند.
7 و شنیدم که مذبح میگوید، ای خداوند، خدای قادر مطلق، داوریهای تو حقّ و عدل است.
8 و چهارمین، پیاله خود را بر آفتاب ریخت؛ و به آن داده شد که مردم را به آتش بسوزاند.
9 و مردم به حرارت شدید سوخته شدند و به اسم آن خدا که بر این بلایا قدرت دارد، کفر گفتند و توبه نکردند تا او را تمجید نمایند.
10 و پنجمین، پیاله خود را بر تخت وحش ریخت و مملکت او تاریک گشت و زبانهای خود را از درد میگزیدند،
11 و به خدای آسمان بهسبب دردها و دمّلهای خود کفر میگفتند و از اعمال خود توبه نکردند.
12 و ششمین، پیاله خود را بر نهرِ عظیمِ فرات ریخت و آبش خشکید تا راه پادشاهانی که از مشرقِ آفتاب میآیند، مهیّا شود.
13 و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روحِ خبیث چون وَزَغها بیرون میآیند.
14 زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر میسازند و بر پادشاهان تمام رُبع مسکون خروج میکنند تا ایشان را برای جنگِ آن روز عظیمِ خدای قادر مطلق فراهم آورند.
1 و دیدم که اینک، برّه، بر کوه صهیون ایستاده است و با وی صد و چهل و چهار هزار نفر که اسم او و اسم پدر او را بر پیشانی خود مرقوم میدارند.
2 و آوازی از آسمان شنیدم، مثل آواز آبهای بسیار و مانند آواز رعدِ عظیم؛ و آن آوازی که شنیدم، مانند آواز بربطنوازان بود که بربطهای خود را بنوازند.
3 و در حضور تخت و چهار حیوان و پیران، سرودی جدید میسرایند و هیچکس نتوانست آن سرود را بیاموزد، جز آن صد و چهل و چهار هزار که از جهان خریده شده بودند.
4 اینانند آنانی که با زنان آلوده نشدند، زیرا که باکره هستند؛ و آنانند که برّه را هر کجا میرود متابعت میکنند و از میان مردم خریده شدهاند تا نوبر برای خدا و برّه باشند.
5 و در دهانِ ایشان دروغی یافت نشد، زیرا که بیعیب هستند. سه فرشته
6 و فرشتهای دیگر را دیدم که در وسط آسمان پرواز میکند و انجیل جاودانی را دارد تا ساکنان زمین را از هر امّت و قبیله و زبان و قوم بشارت دهد،
7 و به آواز بلند میگوید، از خدا بترسید و او را تمجید نمایید، زیرا که زمان داوریِ او رسیده است. پس او را که آسمان و زمین و دریا و چشمههای آب را آفرید، پرستش کنید.
8 و فرشتهای دیگر از عقب او آمده، گفت، منهدم شد بابل عظیم که از خَمر غضبِ زنای خود، جمیع امّتها را نوشانید.
9 و فرشته سوم از عقب این دو آمده، به آواز بلند میگوید، اگر کسی وحش و صورت او را پرستش کند و نشان او را بر پیشانی یا دست خود پذیرد،
10 او نیز از خمرِ غضبِ خدا که در پیاله خشم وی بیغش آمیخته شده است، خواهد نوشید، و در نزد فرشتگانِ مقدّس و در حضور برّه، به آتش و کبریت، معذّب خواهد شد،
11 و دود عذابِ ایشان تا ابدالآباد بالا میرود. پس آنانی که وحش و صورت او را پرستش میکنند و هر که نشان اسم او را پذیرد، شبانهروز آرامی ندارند.
12 در اینجاست صبرِ مقدّسین که احکام خدا و ایمان عیسی را حفظ مینمایند.
13 و آوازی را از آسمان شنیدم که میگوید، بنویس که از کنون خوشحالند مردگانی که در خداوند میمیرند. و روح میگوید، بلی، تا از زحمات خود آرامی یابند و اعمال ایشان از عقب ایشان میرسد.
14 و دیدم که اینک، ابری سفید پدید آمد و بر ابر، کسی مثل پسر انسان نشسته که تاجی از طلا دارد و در دستش داسی تیز است.
15 و فرشتهای دیگر از قدس بیرون آمده، به آواز بلند آن ابرنشین را ندا میکند که داس خود را پیش بیاور و درو کن، زیرا هنگام حصاد رسیده و حاصل زمین خشک شده است.
16 و ابرنشین داس خود را بر زمین آورد و زمین درویده شد.
17 و فرشتهای دیگر از قدسی که در آسمان است، بیرون آمد و او نیز داسی تیز داشت.
18 و فرشتهای دیگر که بر آتش مسلّط است، از مذبح بیرون شده، به آواز بلند ندا در داده، صاحب داسِ تیز را گفت، داس تیز خود را پیش آور و خوشههای مَوِ زمین را بچین، زیرا انگورهایش رسیده است.
19 پس آن فرشته داسِ خود را بر زمین آورد و مَوْهای زمین را چیده، آن را در چَرْخُشتِ عظیمِ غضبِ خدا ریخت.
20 و چَرخُشت را بیرون شهر به پا بیفشردند و خون از چرخشت تا به دهن اسبان به مسافت هزار و ششصد تیر پرتاب جاری شد.
1 و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید،چونکه آسمان اوّل و زمین اوّل درگذشت و دریا دیگر نمیباشد.
2 و شهر مقدّس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل میشود، حاضر شده چون عروسی که برای شوهر خود آراسته است.
3 و آوازی بلند از آسمان شنیدم که میگفت، اینک، خیمهٔ خدا با آدمیان است و با ایشان ساکن خواهد بود و ایشان قومهای او خواهند بود و خودِ خدا با ایشان خدای ایشان خواهد بود.
4 و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد. و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اوّل درگذشت.
5 و آن تختنشین گفت، الحال همهچیز را نو میسازم. و گفت، بنویس، زیرا که این کلام امین و راست است.
6 باز مرا گفت، تمام شد! من الف و یا و ابتدا و انتها هستم. من به هر که تشنه باشد، از چشمه آب حیات، مفت خواهم داد.
7 و هر که غالب آید، وارث همهچیز خواهد شد، و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.
8 لکن ترسندگان وبیایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بتپرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروختهشده به آتش و کبریت خواهد بود. این است موت ثانی.
9 و یکی از آن هفت فرشته که هفت پیاله پُر از هفت بلای آخرین را دارند، آمد و مرا مخاطب ساخته، گفت، بیا تا عروس منکوحه برّه را به تو نشان دهم.
10 آنگاه مرا در روح، به کوهی بزرگِ بلند برد و شهر مقدّس اورشلیم را به من نمود که از آسمان از جانب خدا نازل میشود،
11 و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین.
12 و دیواری بزرگ و بلند دارد و دوازده دروازه دارد و بر سر دروازهها دوازده فرشته و اسمها بر ایشان مرقوم است که نامهای دوازده سبط بنیاسرائیل باشد.
13 از مشرق سه دروازه و از شمال سه دروازه و از جنوب سه دروازه و از مغرب سه دروازه.
14 و دیوار شهر دوازده اساس دارد و بر آنها دوازده اسم دوازده رسول برّه است.
22 و در آن هیچ قدس ندیدم زیرا خداوند خدای قادر مطلق و برّه قدس آن است.
23 و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنایی دهد زیرا که جلال خدا آن را منوّر میسازد و چراغش برّه است.
24 و امّتها در نورش سالک خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اکرام خود را به آن خواهند درآورد.
25 و دروازههایش در روز بسته نخواهد بود زیرا که شب در آنجا نخواهد بود.
26 و جلال و عزّت امّتها را به آن داخل خواهند ساخت.
27 و چیزی ناپاک یا کسی که مرتکب عمل زشت یا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد، مگر آنانی که در دفتر حیات برّه مکتوبند.
1 و دیدم فرشتهای را که از آسمان نازل میشود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است.
2 و اژدها، یعنی مار قدیم را که ابلیس و شیطان میباشد، گرفتار کرده، او را تا مدت هزار سال در بند نهاد.
3 و او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد تا امّتها را دیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن میباید اندکی خلاصی یابد.
4 و تختها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حکومت داده شد و دیدم نفوس آنانی را که بجهت شهادت عیسی و کلام خدا سر بریده شدند و آنانی را که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خودنپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند.
5 و سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید. این است قیامت اوّل.
6 خوشحال و مقدّس است کسی که از قیامت اوّل قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلّط ندارد بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.
7 و چون هزار سال به انجام رسد، شیطان از زندان خود خلاصی خواهد یافت
8 تا بیرون رود و امّتهایی را که در چهار زاویه جهانند، یعنی جوج و ماجوج را گمراه کند و ایشان را بجهت جنگ فراهم آورد که عدد ایشان چون ریگ دریاست.
9 و بر عرصه جهان برآمده، لشکرگاه مقدّسین و شهر محبوب را محاصره کردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته، ایشان را بلعید.
10 و ابلیس که ایشان را گمراه میکند، به دریاچه آتش و کبریت انداخته شد، جایی که وحش و نبی کاذب هستند؛ و ایشان تا ابدالآباد شبانهروز عذاب خواهند کشید.
11 و دیدم تختی بزرگِ سفید و کسی را بر آن نشسته که از روی وی آسمان و زمین گریخت و برای آنها جایی یافت نشد.
12 و مردگان را خُرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است.
13 و دریا مردگانی را که در آن بودند باز داد؛ وموت و عالم اموات مردگانی را که در آنها بودند باز دادند؛ و هر یکی بحسب اعمالش حکم یافت.
14 و موت و عالم اموات به دریاچه آتش انداخته شد. این است موتِ ثانی، یعنی دریاچه آتش.
15 و هر که در دفتر حیات مکتوب یافت نشد، به دریاچه آتش افکنده گردید.
14 و لشکرهایی که در آسمانند، بر اسبهای سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او میآمدند.
15 و از دهانش شمشیری تیز بیرون میآید تا به آن امّتها را بزند و آنها را به عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود؛ و او چرخُشت خَمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود میافشُرَد.
16 و بر لباس و ران او نامی مرقوم است، یعنی پادشاه پادشاهان و ربّالارباب.
17 و دیدم فرشتهای را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند تمامی مرغانی را که در آسمان پرواز میکنند، ندا کرده، میگوید، بیایید و بجهت ضیافتِ عظیمِ خدا فراهم شوید.
18 تا بخوریدگوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جبّاران و گوشت اسبها و سواران آنها و گوشتِ همگان را، چه آزاد و چه غلام، چه صغیر و چه کبیر.
19 و دیدم وحش و پادشاهان زمین و لشکرهای ایشان را که جمع شده بودند تا با اسبسوار و لشکر او جنگ کنند.
20 و وحش گرفتار شد و نبیِ کاذب با وی که پیش او معجزات ظاهر میکرد تا به آنها آنانی را که نشان وحش را دارند و صورت او را میپرستند، گمراه کند. این هر دو، زنده به دریاچه آتش افروخته شده به کبریت انداخته شدند.
21 و باقیان به شمشیری که از دهان اسبسوار بیرون میآمد کشته شدند و تمامی مرغان از گوشت ایشان سیر گردیدند.