حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتاب حقیقت-فصل ششم

خب بنابر قولی که دادم درباره فصل بعدی گفتم درباره موت صحبت کنیم و باز شود.که اصلان چالش های موت چیست در نظر عقیده ها و چیست؟ خب  انسان از گلی بدبو لجن مانند خلق شد.سرشت اصلی او روح که بو نمیگیرد.اما جسم وقتی روح خارج شد بو میگیرد.ماده.حالا عمومیت یعنی عموم آیا.یا خواص خاص معنویون هم ماده بو میگیرد.دیگه این میشه خاص.اما خب قابلیت کلی جسم بدون روح حتی جانداران دیگرم این هست. بو میگیرد.لاشه مردار هم بو دارد.تن بدون  روح مجسمه گلی هست که خاصیت بو دار شدن دارد.چه چیزی باعث میشه بو بگیرد. موت. مرگ.علائم حیات خداحافظ.تمام میشود. بدن شروع به فاسد شدن میکند. مثل گوشت.مرغ. مواد غذایی هم اگر در فریزر نباشد بو میگیرد. اما روح ندارند.این چالش را داشته باشید تا باز کنیم.مرغ و گوشت از  بدن کدام جاندار جدا میشود.از مرغ. گوسفند.و... بدن جاندار زنده کشته میشود. فریز نشود فاسد میشود.زمان مشخص آن هم تا فریز شدن مهم هست.حالا اگر یک معنوی مومن مرد بدنش فاسد شد بو گرفت نشان بد بودن اوست.یا هر مرده. نه.این یک حالت  بسته به مراتب روحی دارد که جسم چقدر بر اساس قدرت خداوند سالم بماند.بوده.خب این بدن بدون روح که فاسد میشود یا نمیشود خاص.کجا میره. روح. نقد یا رد چالش که میگن اینها تصورات مغزی هست که شخص  بین حیات و لحظات موت دارد خیال پردازی یا نوع چیزی که میبیند تونل هست.و در افراد زیادی گفته شده.و این رنگها و تونلی که باز میشود.در علم پزشکی  چرا نظرات متفاوت هست. مگر حقیقت علم چندتا هست.نوع مرگ یا نوع بیماری که نیست. نوع اون لحظات آخر هست.احتضار.طرف رفته تو اتاق بیمارستان بعد به طرف گفتند اونجا بودی گفته از کجا میدونه همچین چیزایی. با چی رفته. با جسم. با مغزش رفته.چجوری قبل  آمدن ملک الموت رفته.قبض نشده هنوز.چالش را داشته باشید تا باز کنیم.قبل تصادف دیده روح جدا شده. روح از نظر شخص خیلی بر اساس تجربه داشته قوی هست. یا لطف کرم مهربانی خدا.آیا همه درد تصادف را احساس نکردند.همه که تصادف نکردند.اما  تصادف منجر به موت.روح قبل جدا شده.پس مرگ قطعی نیست.مرگ موقته. اتصال بین روح و جسم که طرف گفته آه عزرائیله خودشه.هیکلی شده. میکشیده.رو میز .حسش گفته اون ملک الموته.حس در کجاست در مغز.اصلان فرمان همه چی در مغزه. چه چیزی به مغز فرمان میده. روح.پس روح بدون مغز ماده داره کار میکنه.روکشه. فرموله. که سیستم دقیقی هست که روح فرمانروایی داره بر بدن. جسم  و روح از سرشت چیست. جسم ماده. و روح اصله.مادو حالت داریم. یک قطعیت یک فرضیه. شخص گفته تو مریخ بوده قبلان  بمباران های کشنده فجیع هسته ای باعث شده مریخ از بین بره.این میشه فرضیه.چرا.چون باید برسی و تایید بشه. ماموریت فضا با ناسا هست.کشفیات ناسا درباره مریخ.تایید زمینی آن کارشناسان خبره این مسائل دارد یا کلان میگن خیاله. فرضیه. یا نه یک نفر پیدا میشه کار میکنه.بستگی داره.به آنچه نقاط بگوید.چیزهایی که میگوید. چیزهایی که باید کارشناسی دقیق بشود در آنچه شخص میگوید.نکات دارد و مسائل. باز هم تا تایید نشه و کشف نشه میشه فرضیه. قطعیت. مرگ خود یک قطعیت هست. چون شخص دیگر بلند نمیشود حرف نمیزند نمیخورد نمی بیند بدن فاسد میشود حالا علمی اون مرگ اعضا از بسته به ایست قلبی یا مغزی. یا هر نوع مرگی.

تا اینجا قسمت پزشکی هست که تایید مرگ میزند رو  اینکه شخص مرده.از پزشک بپرسی مرده کجاست میگه اینجاست.جسدش یا بدن متوفی.بعد میگی کجا رفته میگه اینجاست بدن متوفی.تایید زده دیگه.بپرسی نمیگه اونجاست تو اتاق یا رفته به عالم  روح. اونچه باید از  تشخیص و ترخیص کلی او به خاک بگوید میدهد.یعنی جواز خاکسپاری.که اونم تحویل باز اشخاص دیگه میدند. غسالو حالا هر دینی. مراسم و اونچه هست.قبر کنو اینها.

حالا  منظورن اعتقاد پزشک نیست ها. منظورن اونچه او باید به شما بگوید.میگوید. حالا از یک عالم دینی. مثال کشیش. خاخام.روحانی.موبد. و... بپرس روح مرده کجاست.یا حالا منظورن تخصص کاره. والا انسانهای مومن به اعتقاد ادیان هم حالا جواب میگویند. ولی تخصصی باز بخوای. کجا رفته. نمیگه اینجاست. میگه عالم بعد موت.

با اعتقادات خود.عالمی که یک معتقد به خدا و دینش تعریف همان با حالا نوع ریز و جزئیات آن میدهد.همانست که عالمیست ورای دید ماده.مادی نیست دیگه.روحی هست. حالا انجمن های اعتقادی روح. که مربوط به یک شاخه روح گرایی هست.که حتی در ادیان ویکی میاورد.اینها چه میکنند.روح را نه خواسته خود خواسته آنها میاورند 

با فرمولات خطرناک ممکن به بازنگشتن خود تجربه کننده بیچاره.خب وارد هستند اما درست هست آیا.در صد خطا چی.خب طرف خودش قبول کنه. روح بنده خدا نخواد چی.حتما خواسته آمده. خب  بالاخره اعتقاد اونهاست با فاکتورهای خطر.حالا طرفم موتی بشه.دیگه اینم خاصیت فرقه هاست. که بدعت ها شکل بگیره برای اثبات چی.

اگه بدن فاسد شده یک چیزی خارج شده دیگه که بدن رو به فاسد شدن گذاشته. همین چالش داره. پس حیوانات روح دارند کجا میرند.

پس گیاهان هم هاله حیات دارند روح دارند رشد دارند. کجا میرند.

روح درخت خوب بد داریم یا حیوان بد و خوب.حیوان آیا عقلی  عمل میکند یا نه.دید ببر رنگی هست .ایا همه حیوانات دید رنگی دارند.آیا ژن های شامپانزه  این ها چقدر نزدیک انسان هست. باز هم کم دارند.ژن هایشان. دیگه این در مورد نزدیکترین بود. باز هم به شامپانزه بگو با من حرف بزن از دیروز بگو چه  شده.نگاهت میکنه.

حالا تعلیم حیوانات قابلیت دار به تکرار جملات یاد داده.همان جملات شما را میگویند.بگو بیا درباره تاریخ حرف بزنیم. بیا درباره تاریخ حرف بزنیم شکسته اینها یا اصلان کامل. تکرار.میکند.

اشرف مخلوقات انسان هست. پس روح درخت کجا میره. و حیوانات.انسان که روح داره. حیوانم روح داره. درختانم روح حیات به معنی هاله دور درخت.سرشت اصلی انسان از چی گرفته شد.که خلق شد و انشعاب نسلها.سیاه سفید زرد و سرخ پوست.از خدا.

حالا ادیان تفاوت هایی هم در توضیحات خلقت هست که کلیت آن یک امر را جلو میبرد روح انسان.

پس خلقتی که سرشت اصلی اون خداست  حالا روح خود حضرت آدم.هابیل قابیل.از بین رفته.همانگونه که روح کسی که دیروز مرده.یا امروز مرده.هست. چون سرشت اصلی اون.از چیست.حالا مراتب روحی انسان و حیوان و نباتی گیاهان.حالا منظورن از پزشک هم درباره روح بپرسی میره تو مسئله اعتقادات او.و آنچه اعتقاد دارد شاید جواب بدهد شاید نه. این میشه مسئله شخصی.حتی از عالمی. اینها شخصیه. وظیفه کاری هست. و رسالت کاری  یا از یک پیرو  دینی.

پس  انسان دارای روح هست. و حیوان روح. و گیاه روح نباتی. که نوع شاکله فرایند اوست.

دوم. حیوانات، دارای شعور و اراده اند و مطالعه در بعضی از حالات و اعمال حیوانات، بیانگر این حقیقت است که آنان از اراده و شعوری برتر از آنچه که در غریزه آنها وجود دارد، برخوردارند و این حقیقتی است که قرآن نیز آن را تأیید می کند.[ معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1، صص 52 - 64.]

چهارم. هر چند که تمامی عوالم هستی، مخلوق خداوند هستند و ازاین رو به ذات حق منتسب اند؛ ولی از انتساب روح انسانی به روح خدا، به طور ویژه سخن رفته است.[ حجر (15)، آیه 29؛ انبیاء (21)، آیه 91؛ سجده (32)، آیه 9.] به همین جهت از میان همه موجودات، تنها انسان را شایسته خلافت الهی می داند؛[ بقره (2)، آیات 30 - 33.] امّا در این رابطه که روح حیوانات نیز از روح خدا نشأت گرفته باشد، در آیات و روایات سخنی از آن به میان نیامده است.

خداوند در مورد تمام موجودات زنده فرمود: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ ءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُون ـــــ هیچ جنبنده ای در زمین، و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند، نیست مگر اینکه امّتهایی هستند همانند شما. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می گردند. » (الأنعام :۳۸)

این آیه ی شریفه به وضوح نشان می دهد که تمام جنبندگان مثل انسانها در عالم آخرت محشور خواهند شد. در روایات نیز تصریح شده که حیوانات محشور می شوند و مورد حسابرسی قرار می گیرند و برای آنها بهشت و جهنّمی متناسب خودشان وجود دارد. کما اینکه طبق صریح آیات و روایات، آنها در دنیا تکالیف مخصوص خودشان را هم دارند. خداوند متعال می فرماید: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ؛ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصیرُ ـــ آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند!؟ هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست؛ و از برای خداست حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین؛ و بازگشت بسوی اوست.» (النور: ۲۴ و ۲۵)

- و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای اوست؛ و همه ی امور به سوی او باز می گردند.» (آل عمران: ۱۰۹)
درخت مهم‌ترین رکن برای بقای زندگی و ادامه‌ حیات انسانها است، هرجایی که تعداد درختان زیادتر باشد آبادانی، طراوت و سرزندگی بیشتری وجود دارد و روند زندگی به شکل زیباتر و بهتری در جریان استدرختان وظیفه‌ تصفیه‌ هوای زمین را به عهده‌دارند و دائماً در جهت سلامتی انسانها و کاهش گازهای گلخانهای تلاش میکنند، درواقع نفس کشیدن انسانها به نفس آنها و وجودشان بستگی دارددر سیاره‌ زمین آب مایه‌ حیات و گیاهان عامل حیات هستنددانشمندان در برخی از سیارات دیگر گودالهای آب، پیدا کردند اما میگویند تا زمانی که گیاهی پیدا نکنند نمیتوانند بگویند آن سیارات قابل سکونت هستند چون انسان برای تداوم زندگی به آب و گیاه نیاز مبرم دارد و بدون هرکدام از اینها نمیتواند به زندگی خود ادامه دهدگیاهان و درختان با تولید اکسیژن هاله‌ محکمی دور کره‌ زمین ایجاد کردند که این هاله از ورود شهاب‌سنگ‌ها، اجرام آسمانی و پرتوهای زیان‌بار به کره زمین جلوگیری میکند و این فقط یکی از صدها خاصیت وجود درختان و گیاهان برای انسانها استدرختان با جذب نور خورشید دمای هوا را متعادل میکنند و رطوبت لازم در کره زمین را حفظ میکنند.
..

هاله‎ی درخت، از نوک آن بیرون پاشیده می‎شود. دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی این پدیده را ایجاد می‎کند، و در مورد هر درختی هم مشاهده نمی‌شود. بعضی معتقدند که روح درخت یا روح طبیعت که درون درخت زندگی می‎کند این پدیده را ایجاد می‎کند. به نظر می‎رسد که بعضی از درختان دارای نوعی شعور و آگاهی هستند، بنابراین ممکن است این عقیده صحیح باشد.

یک گلدان گیاه یا چند گل تازه را برای دیدن هاله‎ی آنها مورد مطالعه قرار دهید. هاله‎ای که اطراف آنها می‎بینید یک هاله‎ی زنده است. اثر رنگهای هاله‌ای گلبرگها و برگها را بخاطر بسپارید. سایه رنگ نارنجی که در اطراف بخشهای سبز گیاهان مانند ساقه‌ها و برگها می‎بینید، مربوط به هاله‎ی رنگ سبز است، همانطور که در بررسی کتاب سبز، هاله‎ای به این رنگ را مشاهده کردید. رنگهای گلبرگها، هاله‌ای به رنگهای دیگر ایجاد خواهند کرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد