سوره ی یوسف

8-پس حکایت را بر امت بگو هنگامی که برداران یوسف گفتند ما با آن که چندین برادریم پدر چنان دلبسته یوسف و برادر  اوست که او را به تنهایی بیش از همه ی ما برادران دوست می دارد و ضلالت او در حب یوسف نیک پدیدار است.

سوره ی یوسف

56-سپس یوسف به مقام شاهی رسید و ما در حقیقت یوسف در زمین بدین منزلت که هر  جا خواهد فرمانروا باشد رساندیم نه شاه مصر که هر کس را ما بخواهیم به لطف خاص خود مخصوص می گردانیم و اجر هیچ کس از نیکوکاران را در دنیا ضایع نمی گذاریم.

سوره ی یوسف

54-شاه گفت یوسف را نزد من آرید که او را از زندان خلاص و از خاصان خود گردانم چون او را ملاقات کرده و با او هرگونه سخن به میان آورد او را بسیار خردمند و شایسته یافت به او گفت تو امروز که مقامت معلوم شد نزد ما امین و صاحب منزلت خواهی بود.

سوره ی یوسف

91-(در آن هنگام با نهایت شوق و سرور) با یوسف گفتند به خدا که تو را بر ما (به ملک و عزت و عقل و حسن و کمال) بر گزید و ما ( در حق تو و نشناختن قدر تو) مقصر و خطاکاریم.

سوره ی توبه

8-چگونه با مشرکان عهد شکن وفای عهد توان کرد در صورتی که آنها اگر بر شما مسلمین ظفر یابند مراعات هیچ علاقه ی خویشی و عهد و پیمان را نخواهند کرد به زبانبازی و سخنان فریبنده ای شما را خشنود می سازند در صورتی که در دل جز کینه ی شما ندارند و بیشتر آنان فاسق و نابکارند.