حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

محمّد بن حسن عسکری-امام زمان عج

زادهٔ ۱۵ شعبان ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری) معروف به حُجَّتِ بنِ الْحَسَن، بنابر باور شیعیان دوازده‌امامی، دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. او فرزند حسن بن علی عسکری، امام یازدهم شیعیان، و همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه‌اش ابوالقاسم است. «امامِ زمان»، «صاحبُ الزَّمان»، «ولیِّ عَصر»، «قائمِ آلِ محمد» و «مَهدیِ موعود» از القاب مشهور اوست. در باور کنونیِ شیعهٔ دوازده امامی، حجّت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه‍.ق در سامرّا زاده شد؛ او در پنج سالگی و پس از شهادت پدرش به امامت رسید. پس از درگذشت حسن عسکری، مهدی تنها از طریقِ چهار سفیر یا نایب با شیعیان تماس می‌گرفت.

امام یازدهم شیعیان، در سال ۲۶۰ ه‍.ق و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه — که در زمان حیات‌شان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند — به‌طور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحرانِ فکری و اعتقادیِ بزرگی در میان پیروانِ امام شیعه به‌وجود آمد. در این دوران که به «دوران حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقه‌های متعددی منشعب شدند. عده‌ای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده‌است یا این فرزند در گذشته‌است؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروه‌هایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامانِ نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ این اصحاب مانند عثمان بن سعید، نایب و وصی حسن عسکری، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاهِ اقلیتِ شیعه بود، به‌مرور به دیدگاه تمامیِ شیعیانِ امامی تبدیل شد که شیعیانِ دوازده امامیِ فعلی هستند.

از دیدگاه رایج تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است به‌طور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. در مقابل جاسم حسین می‌گوید طبق شواهد احادیثی مبنی بر آنکه امام دوازدهم همان قائم موعود خواهد بود پیش از وفاتِ حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه‍.ق مطرح بوده‌است. به‌نظر می‌رسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورت‌بندیِ نهاییِ خود برسد و پس از آن هم توجیه‌ها و تبیین‌های دینی گسترده‌ای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکردِ حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه‍.ق/۹۴۱ م). در احادیثِ بابِ غیبتِ کتاب اصول کافی — که در خلال دورهٔ سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد — به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. به‌خصوص نعمانی در کتاب الغیبة به تبیین نظریهٔ غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحاتِ «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و. ۹۹۱–۹۹۲) در کتاب کمال الدّین در خصوص گردآوریِ احادیثِ مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصانِ علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه‍.ق/۱۰۲۳ م). و شاگردانش به‌خصوص سید مرتضی (۱۰۴۴–۱۰۴۵) به تدوین نظریاتِ کلامیِ امامت، جهتِ تبیینِ ضرورتِ وجودِ امامِ زنده در شرایط غیبت پرداختند.

باور به امام غایب (ناپدیدار)، برکت‌های بسیاری برای شیعیانِ زیر آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غایب پتانسیلِ تهدیدِ کمتری نسبت به یک امام حاضر (پدیدار) داشت تنش‌ها با حاکمان سنی‌مذهب کاهش یافت. همچنین باور به ظهورِ امام غایب باعث شد که انتظار بتواند جایگزینِ چالشِ مستمرِ نظامِ سیاسیِ حاکم شود. امام غایب عامل همبستگی شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه‌شان، گرد یکی از امامانِ حاضر می‌آمدند و از هم گسیخته شده بودند. به‌علاوه اعتقاد به ظهورِ امام غایب — به‌عنوان مهدی — شیعیان را در تحملِ شرایطِ دشوار یاری نمود و به آن‌ها امیدِ آینده‌ای سرشار از دادگری داده‌است.

به‌گفتهٔ سعید امیرارجمند و ویلفرد مادلونگ،[یادداشت ۱] اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ کِیْسانیّه بازمی‌گردد؛ فرقه‌ای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت.[۲][۳] آنان محمد حنفیه، فرزندِ علی و امام اول شیعیان را مهدی می‌دانستند و پس از فوتِ او چنین اعلام کردند که او نمرده‌است و در کوه رَضْوا در مدینه در غیبت به‌سر می‌بَرد و روزی به‌عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت.[۴] به‌نوشتهٔ مادلونگ، شیعیان بارها به افرادِ متعددی از خاندانِ پیامبر اسلام به‌عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظاراتِ شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند محمد حنفیه، ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، محمد بن معاویه از خاندان جعفر ابوطالب، محمد بن عبدالله نفس زکیه، جعفر صادق و موسی کاظم هر کدام در برهه‌ای، مهدی موعود شیعیان شناخته می‌شدند.[۵] علاوه بر کیسانیه، زیدیه از عنوانِ مهدی با مفهومِ منجیِ انتهای تاریخ برای رهبران‌شان که قیام مسلحانه کردند، مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه‌های منشعب از امامیه نظیر ناووسیه و واقفیه این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشت‌شان به‌کار بردند.[۶]

به‌نوشتهٔ احمد پاکتچی حسن عسکری هرگز همسری اختیار نکرد و نسل وی از طریقِ کنیزی ادامه یافت که در منابع با نام‌های متعدد از وی یاد شده‌است. مشهورترین نام در منابع صیقل است؛ هرچند نرجس در طی سده‌های پسین رواج یافته‌است. همچنین اسامیِ سوسن، ریحانه و مردم نیز آمده‌است. بر اساس غالبِ منابعِ شیعه و سنی نظیر ابوالْمَعالی (و. پس از ۴۸۵ ه‍.ق)، ابن اثیر (و. ۵۵۵ ه‍.ق) و ابن شهرآشوب (و. ۵۸۸ ه‍.ق) و ابن طلحه (و. ۶۲۵ ه‍.ق) تنها فرزند وی محمد نام دارد که بنا بر روایتِ مشهور نزد شیعه در نیمهٔ شعبان ۲۵۵ ه‍.ق متولد شد و البته سال‌های ۲۵۴ و ۲۵۶ ه‍.ق هم در منابع ذکر شده‌است. در برخی منابع شیعه و سنی نظیر محمد زرندی (و. ۷۵۰ ه‍.ق) و حسین خصیبی (و. ۳۴۶ ه‍.ق) فرزندان دیگری تا ۳ پسر و ۳ دختر را برشمرده‌اند. برخی از مورخانِ اهل سنت نظیر طبری (و. ۳۱۰ ه‍.ق) و ابن حزم (و. ۴۵۶ ه‍.ق) بر این نظرند که وی اصلاً فرزندی نداشته‌است.[۳۶]

جعفر (و. ۲۷۱ ه‍.ق)، تنها برادر زندهٔ حسن عسکری، پس از مرگ وی، مدعی شد حسن عسکری فرزندی نداشته‌است و میراث وی را تصاحب کرد.[۴۲] بین جعفر و مادر حسن عسکری بر میراث وی اختلافی بروز کرد که توسط مدرّسی و جاسم حسین به دو شکلِ متفاوت تبیین شده‌است. مدرّسی می‌گوید مادر حسن عسکری، حُدَیث، در نقطهٔ مقابل ادعا کرد که فرزند حسن عسکری هنوز به‌دنیا نیامده اما کنیزی به‌نام صقیل از حسن باردار است. این ادعا صرفاً برای آن بود که دست جعفر، برادر حسن عسکری از ارث کوتاه شود؛ زیرا در صورت فرزنددار بودنِ حسن، برطبق فقهِ اهل سنت، میراث حسن عسکری تنها به مادر او تعلق می‌گرفت. این ادعا به جایی نرسید و کنیز تا چندین سال تحت نظر بود و فرزندی به‌دنیا نیاورد. بزرگان شیعه و یاران نزدیکِ حسن عسکری نیز بعضی جانب جعفر را گرفتند و عده‌ای جانب مادرِ حسن عسکری را.[۴۳] اما جاسم حسین می‌گوید طبق روایتِ شیخ مفید، حسن عسکری وصیت‌نامه‌ای تنظیم کرد و تمام دارایی خود را به مادرش بخشید. حُدَیث پس از دریافتِ خبر مرگ وی از مدینه به سامرّا آمد، اما تمامِ اموال، تحتِ سیطرهٔ عباسیان درآمده بود و جعفر نیز بر حق خود از ارث اصرار داشت. حدیث با استناد به فقه امامیه گفت حسن عسکری وی را وارث خود قرار داده و جعفر حقّی در آن ندارد. پس از آنکه محقق شد صقیل آبستن نبوده قاضی به‌نفع حدیث رأی داد، اما میراث بر خلافِ فقهِ امامیه نصف شد.[۴۴]

به‌نوشتهٔ جاسم حسین، ابوسهل نوبختی (و. ۳۱۱ ه‍.ق) روایت می‌کند اصحابِ سِرِّ حسن عسکری که احادیث وی را روایت می‌کردند و نایبانِ او بودند، پس از مرگ وی متّفق‌القول بودند او از خود پسری برجا گذاشته که امام است. آنان شیعیان را از پرسیدنِ نامِ او و افشای وجودش برای دشمنان منع می‌کردند.[۴۵] همچنین طبق گزارش‌های شیخ صدوق، شیخ طوسی و رِجالِ نَجاشی، حسن عسکری پیش از فوت، پسر خود را به‌عنوان جانشین به چهل تن از اصحاب نزدیکش معرفی کرده و به آن‌ها دستور داده در طول غیبتِ وی از عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان اطاعت کنند.[۴۶] بخش بزرگ‌تری از شیعیان این نظر را پذیرفتند هر چند در بدوِ امر در خصوص زمان تولد، نام وی و اینکه آیا وی مهدیِ قائم است یا خیر اختلاف داشتند.[۴۷] اما به‌نوشتهٔ مدرّسی تا زمان مرگ حسن عسکری صحبتی از فرزندِ وی به‌میان نبود و حسن عسکری نیز در وصیتش تنها از مادرش نام برده بود. پس از مرگ او، اصحاب نزدیکش به رهبری عثمان بن سعید عَمْری، این مسئله را اعلام کردند که حسن عسکری پسری می‌داشته که جانشینِ مشروعِ امامت است. طبق گفتهٔ عمری، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چون بیم آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به‌قتل برسد. در مقابل، فاطمه (خواهر حسن عسکری) و جعفر (برادر حسن عسکری) اعلام کردند که فرزندی از امامِ شیعه به‌دنیا نیامده‌است. حکیمه، عمهٔ حسن عسکری، نیز به وجود فرزندی از حسن عسکری معتقد بود (در روایتی خود شاهد به‌دنیا آمدن بوده‌است؛ اما در روایتی دیگر از او نقل شده که خود، تولد فرزند حسن را ندیده، بلکه از نامه‌ای که حسن به مادرش نوشته بود از تولدِ این فرزند آگاه شده‌است).[۴۸]

در یک دسته‌بندی کلی، گروهی از شیعیان چنین می‌پنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشته‌است[۵۷] و گروهی دیگر می‌گفتند حسن عسکری امامِ بدون فرزندی است که نمرده‌است و حسن عسکری همان مهدیِ غایب است.[۵۸] گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آن‌ها روی به‌سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.[۵۹] گروه دیگری عنوان می‌کردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگِ پدرش درگذشته‌است.[۶۰] یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزندِ حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفهٔ زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمارِ کمی از یاران موردِ اعتمادش دیده شده‌است.[۶۱] به‌گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیتِ کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند[۶۲] اما به‌گفتهٔ جاسم حسین، اکثریتِ شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند.[۶۳] مذهب این گروه به‌مرور به مذهب تمامیِ شیعیانِ امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامیِ فعلی هستند.[۶۴]

  • واقفیه بر حسن عسکری: کسانی که مرگ حسن عسکری را باور نداشته و او را به‌عنوان «مهدیِ آل محمد» زنده می‌پنداشتند و به نام «واقفیه»، یعنی کسانی که بر امامتِ حسن عسکری توقف کرده‌اند، شناخته می‌شدند.
  • جعفریه: کسانی که پس از مرگ حسن عسکری، به برادر او جعفر بن علی الْهادی (۲۲۶ تا ۲۷۱ ه‍.ق) گرویده و به دلیل آنکه فرزند حسن عسکری را ندیده بودند، به امامتِ جعفر گردن نهادند که دسته‌ای از آنان وی را جانشینِ امام دهم شیعه (هادی) و دسته‌ای دیگر او را به‌عنوان امام دوازدهم می‌شناختند. به این گروه «جعفریه» می‌گفتند.
  • محمدیه: عده‌ای که پس از انکارِ امامت حسن عسکری، به امامت اولین فرزند هادی محمد (حدود ۲۲۸ تا ۲۵۲ ه‍.ق) که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، گرویدند. به اینان «محمدیه» گفتند.
  • ختم امامت: شمار دیگری بر این باور بودند که همان‌گونه که پس از محمد (پیامبر مسلمانان) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از مرگِ حسن عسکری نیز امامی وجود نخواهد داشت.
  • قطعیه: این گروه که خود چندین شاخه بودند، به امامت فرزندی که خود برای حسن عسکری قائل بودند اعتقاد داشتند. این جریانی همان جریانی بود که به‌تدریج به شیعهٔ دوازده امامی فعلی تبدیل گشت.[۶۶]

دوره‌ای که باعث ایجاد این ابهام شد، در دوران خلافتِ معتمد عباسی (خلافت: ۲۵۶ تا ۲۷۹ ه‍.ق/۸۷۰ تا ۸۹۲ م) شروع شد و تا زمان خلیفهٔ عباسی مقتدر (خلافت: ۲۹۵ تا ۳۲۰ ه‍.ق/۹۰۸ تا ۹۳۲ م) ادامه یافت.[۶۷]

بنا بر روایاتِ شیعه، حجّت بن الْحسن هم‌نام و هم‌کُنیه با محمد پیامبر اسلام است. از محمد پیامبر اسلام، حدیثی با این مضمون نقل شده‌است: «مهدی از نسلِ من است. نامِ او نامِ من و کنیه‌اش، کنیهٔ من است». به‌گفتهٔ مادلونگ، این حدیث توسطِ طرفدارانِ مختار ثقفی و شیعیانِ کیسانیه برای محمد حنفیه، فرزندِ علی ابن ابی‌طالب و امام شیعیانِ کیسانیه جعل شده بود.[۱۱۷]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد