حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

ادله‌ی وجودی و چگونگی خلقت خدا را بیان کنید؟

پرسش

خدا چگونه خلق شده و به وجود آمد؟ از کجا آمده است؟ آیا او به وسیله‌ی خودش پدید آمده است؟ (خودش، خودش را به وجود آورده است؟) چگونه ما می‌توانیم دریابیم و بفهمیم که او وجود دارد؟ دلایل وجود خدا را برای من تبیین کنید.(دلایلی را بیان کنید که خدا وجود دارد).
..

خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچ‌گونه عیب و نقصی در آن نیست. مفهوم واژه‌ی خدا از عمومی‌ترین و ساده‌ترین مفاهیمی است که همه‌ی انسان‌ها حتی کسانی که منکر وجود خداوند هستند، نیز آن‌را درک می‌کنند.

هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است، ولی از راه‌های بسیار زیادی می‌توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود. راه‌های شناخت خدا در یک دسته‌بندی کلی به راه‌های زیر تقسیم  می‌شود:

  1. 1. راه عقلی (مثل برهان امکان و وجوب و مانند آن)،
  2. راه تجربی (برهان نظم)،
  3. راه دل (برهان فطرت)،

آسان‌ترین و بهترین راه‌ها، برهان فطرت(خداشناسی از راه دل) است که انسان با بازگشت به درون خویش، بی‌نیاز از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهده‌ی تجربی خدای خویش را می‌یابد و از راه دل به کوی یار می‌رسد.

نکته‌ی مهم در پاسخ به این سؤال که خدا چگونه خلق شد، و یا چه کسی خدا را خلق کرد، یافتن جواب این سؤال فلسفی است که: «ملاک نیاز به علت چیست؟» متکلمان در ملاک نیاز به علت روی مسئله‌ی حدوث، انگشت نهاده، اما فلاسفه، ملاک اصلی نیاز به علت را مسئله‌ی امکان دانسته‌اند، از دیدگاه اینان چون ذات پروردگار متعال «مبرّا» از وصف امکان بوده و واجب الوجود است؛ لذا از مدار مسئله‌ی نیاز به علت بیرون است. در نتیجه از آن‌جا که خداوند نه حادث است و نه ممکن، پس نیاز به علت و آفریننده ندارد.

در پاسخ به این سؤال، متکلمان روی مسئله‌ی حدوث، انگشت نهاده و ملاک نیاز به علت (پدیدآورنده و آفریننده) را حدوث اشیاء دانسته‌اند. بنابراین اگر وجود غیر حادث(قدیم) باشد، مشمول پرسش فوق قرار نمی‌گیرد.

فلاسفه در پاسخ به این موضوع، ملاک اصلی نیاز به علت را مسئله‌ی امکان دانسته‌اند. از دیدگاه اینان چون ذات پروردگار متعال «مبرّا» از وصف امکان بوده و واجب الوجود است؛ لذا از مدار مسئله‌ی نیاز به علت بیرون است.

چنان‌که می‌دانیم، هیچ‌یک از این دو دسته(متکلمان و حکیمان)، روی وجود به عنوان وجود تکیه نکرده‌اند، بدین معنا که ملاک نیاز به علت را صرف برخورداری از هستی به حساب نیاورده‌اند، تا گفته شود هرچه وجود دارد باید دارای علت باشد، بلکه گفته‌اند: هر "موجود حادث" یا "موجود ممکن" نیازمند علت است. بنابراین نمی‌توان گفت چون خدا وجود دارد، پس باید دارای علت پیدایش باشد؛ زیرا ملاک نیاز به علت، یا صفت حدوث است یا وصف امکان و خدا به دور از این دو وصف است؛ زیرا نه حادث بوده و نه ممکن است، پس نیاز به علت و آفریننده ندارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد