یزید در ۲۶ هجری در الماطرون شام متولد شد. او پسر معاویه بن ابیسفیان و میسون بنت بحدل بود. یزید دوران نوجوانی خود را در میان قبیله مادرش، قبیله کلب، سپری کرد.[۲] در جوانی بهارها را همراه خویشان بدویاش در بادیه میگذراند و مابقی سال را در معیت درباریان یونانی و شامی پدرش. او در چندین نبرد از فتوحات اسلامی (نبردهای پیاپی مسلمانان و امپراتوری روم) حضور داشت. یزید در محاصره اول قسطنطنیه در ۶۷۴ میلادی حضور داشت. او همچنین چندین مرتبه راهی سفر حج شده بود.
یزید سیاست پدرش معاویه مبنی بر حملات علیه امپراتوری روم شرقی را متوقف کرد و در عوض یزید تمرکز خود را بر ایمن کردن مرزهای خلافت اسلامی گذاشت.[۲۲] جزایر دریای مرمره رها شدند. منطقه جند حمص سوریه تقسیم شد و منطقهٔ جدید جند قنّسرین تشکیل شد. عقبة بن نافع که در دوران معاویه از فرمانداری افریقیه برکنار شده بود، با خواست یزید مجدداً به این عنوان گمارده شد. در ۶۸۱، عقبه به دستور یزید حملات گستردهای به غرب آفریقا ترتیب داد که در آن رومیان و بربرها را شکست داد و بدین ترتیب مرزهای امپراتوری اسلام در دوران یزید به سواحل اقیانوس اطلس رسید و شهرهای طنجه و ولیلی را تصرف کرد. با این حال، عقبه موفق نشد تا آن مناطق را به صورت دائمی به خلافت اسلامی ضمیمه کند و در راه بازگشت به شرق، توسط نیروهای متحد بربر و رومی کشته شد و سرزمینهای فتحشده از دست رفت
یزید در میان مسلمانان، بهخصوص در میان شیعیان،[۳] شخصیتی شیطانی است. او نخستین کسی بود که به دلیل رابطهٔ خونی به عنوان خلیفه معرفی شد و پس از او، این امر به یک سنت تبدیل شد.[۲۶] او را ظالمی میدانند که سه جرم بزرگ در دوران خلافتش مرتکب شد: نخست شهادت امام حسین بن علی و همراهانش در نبرد کربلا که قتلعام محسوب میشود
دوم اتفاقات پس از نبرد حره که سربازان مسلم بن عقبه، فرمانده یزید، وارد مدینه شدند و شهر را غارت کردند؛ و سوم به آتش کشیدن کعبه در جریان محاصرهٔ مکه که حصین بن نمیر، فرمانده یزید، را مقصر میدانند.
همچنین یزید را به دلیل عادتهایی نظیر میگساری، رقصیدن، شکار کردن و نگه داشتن حیوانات خانگی، نظیر سگ و میمون، نسبت به دین بیاعتنا دانسته و شایستهٔ رهبری جهان اسلام ندانستهاند.[۳] سید جعفر شهیدی مورخ معاصر شیعی از جمله دلایل اصرار حسین به بیعت نکردن با یزید را «بدعتها، انحرافات از دین اسلام، حلال شدن حرامها، حرام شدن حلالها، سلطنتی و اشرافی شدن حکومت، و عدم صلاحیت اخلاقی و مذهبی یزید» برای خلافت میداند
با وجود وجههٔ منفی یزید در محافل مذهبی، مورخان دانشگاهی عموماً وجههٔ مساعدتری از او ترسیم کردهاند. یولیوس ولهاوزن یزید را فرمانروایی نرمخو توصیف کرده که تنها در موقع لزوم، دست به خشونت میزده و آن ظالمی نیست که سنت دینی به تصویر میکشد
فوس، تاریخنگار معاصر که اخیراً به بررسی تلاشهای معاویه در راستای ساختن دولتی متمرکز به مرکزیت سوریه پرداختهاست، از این مینویسد که شورشهایی که پس از مرگ معاویه علیه یزید از حجاز برخاست حاصل استفاده بزرگان قریش از «حسادت» اعرابِ عربستان نسبت مردم سوریه بود؛ زیرا اعراب احساس میکردند که با انتقال مرکزیت قدرت به جایی دور از مکه و مدینه، به آنان «خیانت» شدهاست و همین مسئله آنها را به متحدِ طبیعی بزرگان قریش در راستای ادعایشان بر خلافت بدل کرده بود
سالهای پس از روی کار آمدن یزید، با نارضایتی روزافزون مردمان حجاز از حکومت مرکزی همراه بود که به برخی سیاستهای یزید از جمله بیتوجهی او به مکه و مدینه بازمیگشت. این وضعیت، آهسته آهسته به صورت بحران خود را نمایان ساخت.
در پی التهاب در شهر مدینه، یزید نامه تندی خطاب به مردم مدینه نوشت؛اما این نامه بر آتش این التهاب دامن زد و قیام مردم را منجر گردید. یزید لشکری دوازده هزار نفری به فرماندهی مسلم بن عقبه مری به مدینه فرستاد. آنان به دستور یزید سه روز به مردم مدینه مهلت دادند تا به بیعت مجدد با یزید گردن نهند؛ اما مردم مدینه نپذیرفتند. سرانجام جنگ آغاز شد که با شکست قیام کنندگان مدینه خاتمه یافت و باعث کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه و نیز اباحه جان و مال و ناموس آنان بر لشکر شام به مدت سه روز گردید
این واقعه که همزمان با قیام مردم مدینه، در مکه به رهبری عبدالله بن زبیر صورت گرفت، موجب تسلط او و یارانش بر شهر مکه گردید. پس از واقعه حره و کشتار مردم مدینه، سپاه شام به فرماندهی حصین بن نمیر سکونی، راهی جنگ با ابن زبیر در مکه شد. اندکی بعد، شهر مکه به محاصره لشکر شام در آمد. در طول ایام محاصره این شهر، خانه خدا بر اثر اصابت سنگهایی که با منجنیق های لشکر شام به سوی مکه پرتاب میشد آسیب دیده، به آتش کشیده شد. این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.