حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-12

پس ذهن درست و درست اندیش که شعار درست بدهد. مثال زرتشت که گفت بخوانید خوب نبود یعنی تمیز شما از ذهن قبول نکرد ببندید یا اصلان نپذیرید. این نمونه شخصیت درست هست. بخوانید. بیندیشید. تشخیص دهید. قبول کنید یا نکنید. نمیگه بزور بخوان بزور بفهم. بزور قبول کن. همین که هست.

یک نوع احترام به عقاید هست.حتی عقیده ی خام بدون هیچ ذهنیتی از قرار گرفتن راهی.

اگر کسی شعار اینگونه دهد و آزاد اندیش بداند و بعد عقاید دیگران را مسخره کنند.که به خواسته خود رسند. یا زور گویند.و ادعا کنند. سمت که هیچ صد پله فاصله باید گرفت. با همان روش زور فقط ما درست میگوییم میشود که یک بلبشویی میشود که سنگ روی سنگ قرار نمیگیرد.

با من فرقی داری کشته بشو. با من فرق داری.زور من بیشترست کشته بشو. حیات وحشی که جای خرد دانایی زور میشود.

در این فکر تهمت.بدگویی.غیبت.کشتار.همه چی حکم  آدمی میگیرد نه حکم خدایی.

میشود آنچه در شکم دام ها هست مختص مردان هست نهزنان. حکم آدمی منافع میدهد.

اگر کسی دین شناسی بداند مثال زده را دقیق میفهمد مال کدام کتاب هست.

باید از اذهانی دور شد که حرف و عمل یکی نیست.احترام عقاید. یعنی خداوند را دوست داشته باشیم با خرد خود و دانایی  اتصال آن موقع طرف برای عبادت خدا میدود تا مکانی یابد طبق دین خود عبادت کند.عاشق هست. دیگر دنبا وصل شدن با عبادت میرود.حالا زور کن بگو برو عبادت کن عبادت هست منتها عشق نیست. حس معنوی ندارد.

حالا آیا بد دهنی خوبست خیر بد دهنی صفات تاریکی هست.آیا خشونت خوبست صفات تاریکیست.آیا خشن بودن خوبست خیر.پس دفاع چه میگوید؟

دفاع یعنی طبق آنچه در دین تعریف شده عمل میکنند.مثال به شخصی حمله بشود هیچ وسیله دفاعی نداشته باشد جز اتصال خدا.مثال باغی که مسیح در آن بود حمله کردند با چوپ سلاحو تجهیزات کلی سرباز و نیرو با رییس سربازان رومی.حمله شد پطرس شمشیر کشید زد خیلیاشونو گوش رییس را هم برید آنچنان که از پیکره ماده رها شد.مسیح گل را بر هم کرد و بر گوش زد و اتصال به بدن ماده شد و گوش سالم شد.

پطرس شمشیر داشت.آنها دیگر نداشتند فرار کردند. اینجا میگویند لوقا از تهیه سلاح تهیه کنید را امری از تفسیر موعظه سلاح کلام میگویند.چون مسیح در اسلام پیامبر رحمت مهربانی هست. خب در اسلام پیامبر اسلام را هم رحمت میخوانند اما جنگ میکردند با آنهایی که حمله میکردند.اینجا طبق شریعت خود عمل میکردند.

در تورات از جنگ و دفاع زیاد هست.

خب یوحنا که داخل باغ بود زد به فرارو رسید به خانه مریم مقدس در دل تاریکی رفت و گفت عیسی را دستگیر کردند. پطرسم که زد هیچکسم زورش به پطرس نرسید.

جز آنکه مسیح گفت پطرس بنداز سلاحو هر کی سلاح کشد در همین راه کشته میشود.سلاحو که انداخت. گروهی ریختند پطرس را بگیرند.که اولویت دستگیری بر مسیح امکان رفتن پطرس را فراهم کرد و عیسی را دستگیر کردندو از صخره پرت میکردند با زنجیر بسته به بدن نحیف او.یکجا در مصائب میفتد پایین یهودا میبیند مخفی شده بوده فرار میکند.

در اسلام گفته میشود مسیح را نه کشتند نه به دار آویختند بلکه مشتبه شد.ریز جزئیات دستگیری تا محکامه را نمیدهد یا تصلیب  دقیق و مسیر اندوه را فقط به همین میزان مشتبه شد.و او را خداوند برگرفت و به آسمان برد از کفار نجات داد.خب چون مسئله در انجیل های مرقس. متی.لوقا.یوحنا 4 انجیل روایت تصلیب میگوید مسیحیان تصلیب عیسی را قبول دارند.

رستاخیز هم در کتاب انجیل هست آن را هم قبول دارند.که عیسی سه روز بعد تصلیب از قبر به وسیله دوفرشته از آن مکان دفن به صورت آن زمان سنگ بزرگ کنار رفت و زنده بیرون آمد.و چهل روز بود و به آسمان رفت.

این اختلاف و چالش بین مسیحیت  و اسلام.مسیحیان مسلمانان سر تثلیث.سر تصلیب هست.حالا احکام کتب هم با هم فرق دارد. در اسلام شراب حرام هست.آن هم نه از اول.جایی کلان حرام میشود.چه رفتاری کردند که آن بقول مفسرین که میگویند آب میوه خوشمزه.که حالا مست کننده هم باشد.چه آبمیوه مست کننده ای بوده؟!

حالا در انجیل اولین معجزه  در یک مراسم قدح ها را پر کنید آب ریختند و تبدیل به شراب شد و شراب  برای مسیحیان که میخورند و آنها که میگویند شراب و اینها نه.باز باید دید چگونه دو شکل مخالف هست. البته بیشتر بین مسلمانان مسیحی شده میگویند.خارج از کشور دوری جستن از مواردی.در موعظه.که بعضان خارج نشینان مسیحی که قبول پناهندگی و اقامت در کشور آنها را دادند روی رفتن کلیسا رفتن و عقاید نوکیشان و موعظه گران میگویند فلان اشخاص مسیحی نیستند.بلکه مبشر اسلام در پوشش مسیحی هستند یا اصلان مسیحی نیستند برای گرفتن پناهندگی بر میگردانند بعضی افراد را.چون میگند یک اسلام مسیحی را جا میندازند.یا حتی شاگردان یهوه را نوعی اسلام مسیحی میدانند.چون میگویند آنجا خارج هست و اینها در خارج که آزاد هستند چرا رفتار اسلامی گرایی مسیحیتی دارند.

پس  در دین کشورهای اروپایی  که اقلیت نیستند بلکه اکثریتی هستند و اقلیت هم هستند.یعنی اکثر آنها مسیحی اقلیت یهودی مسلمان و ادیان هستند.میشود از جمعیت دین شناسی در کشورها فهمید.

پس اینگونه هست که جهان در هر کشوری نوعی جمعیت ها پراکنده یا هر کشوری نوعی با هم باز فرق دارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد