حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس راهنما-11

خب طبق تعریف از روح القدس.ما کلمه روح-القدس را داریم.شخصیتی که احساس دارد.شکل پذیر هست.اتحاد میکند. مهربانی بسیار زیاد دارد.

در مسیحیت تثلیثی میاورند در رکن سوم قرار میدهند.و خدا مینامند در اسلام رد میشود و میگوید باز ایستید و بدانید خداوند واحد هست.و این شرک خوانده میشود که غیر خدا به دوم شخص گویند خدا و رکن سوم گویند خدا.و قرآن طبق فرمایش  میفرماید عیسی مسیح پیامبر بود.مسیح هم گفته نبی در وطن و خانه خود بی حرمت باشد .این یعنی طبق انجیل یوحنا باز تعریف دگر دارد .میگوید عیسی شکل انسان شد و میان ما ساکن شد.

یعنی شکل در رحم مریم بطن مریم قرار گرفت و قبل جبرئیل پیام را به مریم داد. و روح القدس عیسی را در رحم مریم قرار داد.

مریم باکره و یوسف نجار وسیله بودند تا عیسی طبق یک مکانیزم از طرف خداوند توسط روح القدس در رحم مریم قرار گیرد.در قرآن تشبیه به آدم میکند که چون خدا خواست شد.آدم هم پدر و مادر ندارد.چون خدا خواست آدم بشود اولین و به مثال پدر بشر شد. اما پدر بشر آدم چگونه پدری هست. اولین پدر بشریت که انسان ها با زاد و لد و تولید مثل از آن پدر بشری تولید مثل از فرزند او دو هابیلیان قابیلیان شد.پس آدم پدر بشریت هم علت دارد.علت آن خداست که گفت آدم از گل ساخته شو و روح دمیده شد  و آدم شد.و حوا جفت مرد و زن.چون خود نگفتند ما بوجود  آئیم و همان لحظه بشود وابسته به علت دیگرند.همان خدا که گفت بشود شد.

خب در اسلام سه خدایی شرک هست.پیامبر اسلام یک خدا را تعریف کرده الله به عربی به فارسی خدا.میگویند در اسلام عیسی روح الله.

اتفاقا روح القدس در قرآن هست.مسیحیان تثلیثی طبق تایید شورای الهیدانان مسیحیت یک تعریف از این مسئله دارند به نام پدر پسر روح القدس.

و میگویند هر سه خدا هستند اما خداوند واحد هست.یعنی تعریفی که مسیحیان تثلیثی میدهند اینست که خدا یک هست اما در سه هست که هر سه خدا هستند.

خب در زمان پیامبر اسلام که تثلیث هنوز نبوده.یحیی تمعید دهنده میگوید روح را دیدم به شکل پرنده ای آمد و در عیسی قرار گرفت.

شکل پرنده شکل نمادین روح القدس هست.یعنی شکلی از آنچه مثل پرنده تشبیه شده. شباهت به آن دارد. اما آن پرنده تعریف آنچه انسان بخواهد تعریف کند از آنچه بتواند بگوید.

مصریان باستان این تعریف شکل پرنده را عقاب سر میدانستند.میگفتند خدا سری شبیه عقاب دارد. و همان خداوند هست.این تعریف مصریان باستان بسیار قدیم در سنگ های شکل کشیده آنها از موجودی بالدار با سر عقاب هست.

چون روح القدس در بدن مینشیند قابلیت افزانتر پیدا میکند شکل دارد صورت دارد.و خداوند نادیدنی هست. و صورت ندارد.چون کسی خدا را ندیده هست. علت نداشتن صورت شکل هست.آیا؟

در تورات ما انسان را خلق کردیم به شکل خودمان بصورت معنوی.در قرآن پیامبر خداوند را غیر قابل روئت  یا همان بدون صورت یعنی نوعی بسیار معنوی کامله از امری از  لطافت و شکل ناپذیر میداند.الله تعریف شده در اسلام.خداوندی هست که قدرت عظیم دارد.چون اراده کند انجام میشود.در مصریان باستان آنگونه. در زرتشتیان اهورامزدا دانای کل و خرد و دانایی بسیار زیاد همان عظمت خداوند.در مسیحیت تثلیثی واحد هست اما در سه شخص هست.خب رکن اول خدا همان پدر مینامند.پسر. روح القدس.در اسلام خداوند زن ندارد که بچه داشته باشد.باکره بودن مریم تایید.و البته با روح القدس نیرو بخشیدیم به عیسی بن مریم.

در مسیحیت تعریف آن قدرت انجام هر کاری را دارم در آنکه مرا نیرو میبخشد.

این مکانیزم را در نیرو از آنچه عیسی در عنوان پدر تعریف میکند مینامند. خب اگر پدر خدا هست. خب خدا نیرو میبخشد.به عیسی منتها در مکانیزم تثلیث از سه در عمل  با هم.و چون روح القدس در اسلام همان تعریف نیرو میبخشد را دارد.یک امر اینکه اول جبرئیل خبر داد به مریم مقدس بعد روح القدس آمد. این دو یک نیستند. چون طبق وحی به پیامبر جبرئیل نازل شد.و گفت.و پیامبر منشور بر قلب ذهن شد و کاتبان وحی نوشتند.اینکه بخواهد حافظه قوی شود و آن نزول آیات در آن بماند.نیاز به امر معجزه دارد.یا نوعی عمل کننده در ذهن که از یاد نرود.و آنچه وحی میشود جبرئیل نازل شد قرار نگرفت در بدن. نازل یعنی  حالا در هر ارتفاع و نوع قرار گرفتن بگوید پیامبر تکلم فرشته جبرئیل را بشنود و خاطر سپارد کاتبان بنویسند.خود نزول یدفه نبوده.

اما روح القدس قرار میگیرد.همان لطافت را دارد که بتواند قرار گیرد.منتها شکل پذیر هست.حتی چهره میکشند.همراه با شکل پرنده شکلی.این پرنده شکل و بال در مصر باستان میکشیدند. منتها صورت انسانی نمیکشیدند برای آنچه خدا میخواندند.

این نیاز به تعریف شکل از روح القدس. و فرشتگان دارد.برای همین در اسلام روح القدس را هم عالمان فرشته میدانند و البته اختلاف نظر بر سر اینکه جبرئیل همان روح القدس هست دارند.که کتاب مقدس امر دیگر میگوید. اول جبرئیل آمد بعد روح القدس.

یعنی خداوند طبق تعریف تثلیث واحد هست.منتها طبق تعریف اسلام هم واحد هست. و روح الله همان روح و خدا نوعی روح خدا بر او هست.که روح خدا  خود خدا نیست. بلکه روح القدس هست. که بر همان روح یهوه.که یهودیان مخفف. ی.ه .و.ه /ه. ا.ش.م/برای آن  احترام فراوان دارند. یعنی یهوه.و روح را بر داوود و بر شائول روح مسح آمد مسیحا شدند.در تورات گفته میشود برای خدا شکل در نظر نگیرید در آسمان و شکل صورت نظر نگیرید. نمیگوید برای روح یهوه.برای خدا.یهوه.نامند عبری.یا جایی یهوه صبایوت.خداوند یعقوب و...خدای همگان.پس از تورات به امر خداشناسی در مزامیر یهودیان آشنا هستند با روح مسیحایی.روح یهوه. روح القدس.فقط چون عبری گفته میشود و در اسلام عربی.اگر زبان شناسی حداقلی نباشد امری دیگر به نظر می آید. ولی الله-خدا-یهوه-خدا /عربی و عبری/

اما نه داوود به فرمان خدا مرده زنده کرد و نه شائول که کاری کند.جز رفتار تا زمان بودن روح مسیحایی  خوب بود ترک کرد روح شد شائولی که دیگر روح مسیحایی نداشت و حسادت با پچ پچ اطرافیان از بد گفتن از داوود در او شکل گرفت.که خطری دید داوود را.بر قدرت.

اینکه میگویند امام زمان عج را روح القدس تایید میکند.حتی با وجود آنکه نرجس مسلمان شده بوده. امکان ندارد کسی مسیحی باشد و بگوید تمعید گرفتم روح القدس به میزان نداشته باشد. مگر مسیحی نما باشد.که روح او را ترک کند.یا اصلان به همان میزان نشیند.چون منجی در اسلام از دو طرف اسلام و مسیحیت دارد به پطرس طبق آنچه از تداوم آن میرسد.سلسله نسب یک سلسله رومی.خب پطرس کجا شهید شد.وارونه به صلیبش کردند.او بعد از رسیدن به شهر رم و بشارت انجیل، توسط سربازان امپراطور نرون دستگیر و شکنجه شد و وارونه به صلیب کشیده شد.یعنی بر عکس به صلیب بستند سر به سمت پایین پا به سمت بالا و میخ زدند و شهیدش کردند. در رم.

اما این تایید باید دو سمته باشد جبرئیل و روح القدس.

ندای آسمانی میتواند نعمت یا عذاب هم بشود.اتمام حجت.و صدایی که همگان عالم میشنوند.آنچنان به ترسیم آن که پرنده ای بالای سرشان نشسته خشکشان میزند.خب تعریف پرنده را که گفتیم. خشکشان میزند. صدایی هست که تعریف آن از همان روح هست.که مثال شکلی پرنده خشکشان میزند. ندا دهنده هست.

این صدا را به زبان های مختلف دریافت میکنند. خب روح القدس بر رسولان قرار گرفت به زبان های مختلف تکلم میکردند مسخره میکردنشان میگفتند از شراب تازه مست شدند.تکلم غیر نمیفهمیدند.زبان شناسی کنگ.ولی وقتی میگوید به زبان های مختلف یعنی هر کسی چه در آفریقا. چه در آسیا. چه در غرب. اروپا به همان زبان میشنود.

در تفاسیر ندای آسمانی را خیریت شناخت و صیحه را حتی عذاب هم میدانند.دو تعریف تفسیری ندا صیحه.خب روح القدس مهربان ندا را میدهد.اما چه میشود ندا و صیحه اینگونه تعریف دوگانه خیریت و عذاب در هم میگیرد.

مسیح در کتاب مقدس میگوید انجیل کسی پسر را نمیشناسد غیر پدر و برای هر کسی بخواهد یعنی صلاح بداند مکشوف میکند.امکان شناخت.

پدر-خدا-پسر خوانده نوعی تعریف تثلیثی از انجیل یوحنا به شکل انسان شد.تعریف از زنجیره در سه از روح.چون روح شکل پذیرهست.لطافت روح .از نشات الهی .در تعریف در ادیان فرق دارد.

جایی شرک.جایی تثلیث.جایی در یهودیت باز هم شرک.در زرتشتیان تعریف در اهورا مزدا هست.و آنچه از کتیبه های باستان میشود پیدا کرد.تا آنچه زرتشت تکمیل آن را آن زمان داد.که حیف خیلی از آن در جنگی سوزانده شده و آنچه مانده همان هست که امروزه از آن موعظه و تعریف از اوستا دارند.که اضافات آن را در زمانی میدانند چالش سر همینم هست. و گات ها را مستقیم با عنوان سروده های زرتشت در نثر آن میدانند.

پس روح القدس شناسی مهم هست از آن لحاظ که مسیح شناسی مهم هست و خداشناسی مهم هست تا فهم همه امورات به درستی باز شود و در کتب تعریفات  با آن شناخت تفکر شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد