حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتاب- گوناگون

5.                 آنگاه در خشم خود بدیشان تکلم خواهد کرد، و به غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت

و اگر بعد از این همه نشانه‏های روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد;) که خداوند، توانا و حکیم است. (209)

21  همه‌چیز را تحقیق کنید، و به آنچه نیکو است متمسّک باشید.

7.                 کلام خد.اوند کلام پاکی است، نقرة مصفای در قال زمین که هفت مرتبه پاک شده است

13  و اگر برای نیکویی غیور هستید، کیست که به شما ضرری برساند؟

و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او ( حضرت مسیح) ایمان می‏آورد; و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود. (159)

24  که خودْ گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمّل شد، تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم، که به ضربهای او شفا یافته‌اید.

16.            امتها به چاهی که کَنده بودند خود افتادند، در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد

22  آنگاه بدو گفتند، پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارهٔ خود چه می‌گویی؟

9.                 نزد برادرانم بیگانه شدهام، و نزد پسران مادر خود غریب

34.            زیرا خد.اوند فقیران را مستجاب میکند، و اسیران خود را حقیر نمیشمارد

یا نگویید: «اگر کتاب آسمانی بر ما نازل می‏شد، از آنها هدایت یافته‏تر بودیم‏»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بزودی کسانی را که از آیات ما روی می‏گردانند، بخاطر همین اعراض بی‏دلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد! (157)

13  و لیکن به‌سبب ترس از یهود، هیچ‌کس دربارهٔ او ظاهراً حرف نمی‌زد.

22.            آیا خد.ا این را بررسی نخواهد کرد، زیرا او نهانخانههای قلب را میداند

(سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تاخیر انداز، و جمع‏آوری‏کنندگان را به همه شهرها بفرست... (111)

40  آنگاه بسیاری از آن گروه، چون این کلام را شنیدند، گفتند، در حقیقت این شخص همان نبی است.

7.      دشمنانتان را تعقیب خواهید کرد و پیش شما به ضرب شمشیر خواهند افتاد.

47  آنگاه فریسیان در جواب ایشان گفتند، آیا شما نیز گمراه شده‌اید؟

6.      هنگام وارد شدنت برکت‌شده بوده در حال خارج شدنت برکت شده‌خواهی بود.

و آنها را در زمین بصورت گروه‏هایی، پراکنده ساختیم; گروهی از آنها صالح، و گروهی ناصالحند. و آنها را با نیکی‏ها و بدی‏ها آزمودیم، شاید بازگردند! (168)

20  او بدیشان گفت، من هستم، مترسید!

6.                 دشمنانم دربارة من به بدی سخن میگویند، که کِی بمیرد و نام او گُم شود

22.           ای خد.اوند من را ترک منما، ای خد.ای من از من دور مباش

16.            لیکن خد.ا جان من را از گور نجات خواهد داد، زیرا که (دست) من را خواهد گرفت سلاه

6.                 اینک خد.ا مددکار من است، خد.اوند از تأییدکنندگان جان من است

14.            شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیدهاند، تا مسکین و فقیر را بیندازند، و راست روان را مقتول سازند

32.            شریر برای صالح کمین میکند، و قصد قتل وی میکند

22.            شریر را شرارت هلاک خواهد کرد، و از دشمنان مرد صالح مواخذه خواهد شد

12.            زیرا قصد بدی برای تو کردند، و فریبهایی را اندیشیدند که آن را نتوانستند بجا آورند

10.            دل فربة خود را بستهاند، به زبان خویش سخنان تکبرآمیز میگویند

5.                 خد.اوند مرد عادل را امتحان می کند، و اما از شریر و دوستدار ظلم ذات او نفرت میدارد

13.            اگر (شرور) بازگشت نکند (خد.ا) شمشیر خود را تیز خواهد کرد، کمان خود را کشیده و آماده کرده است

62  پس اگر پسر انسان را بینید که به جایی که اوّل بود صعود می‌کند چه؟

در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امین است! (21)

که می‏دانند شما چه می‏کنید! (12)

و خداوند به همه آنها احاطه دارد! (20)

اما بدبخت‏ترین افراد از آن دوری می‏گزیند، (11)

به یقین پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است! (14)

25  آنگاه به ایشان گفت، سلاطین امّت‌ها بر ایشان سروری می‌کنند و حکّامِ خود را ولینعمت می‌خوانند.

که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)! (4)

بر آنها آتشی است فروبسته (که راه فراری از آن نیست)! (20)

همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می‏کرد! (3)

پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می‏شوی به مهم دیگری پرداز، (7)

در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می‏کند; (4)

و سوگند به هجوم آوران سپیده دم (3)

آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟! (2)

که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والائی دارد! (20)

چنین نیست که آنها می‏پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است! (14)

پس چرا آنان ایمان نمی‏آورند؟! (20)

به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، (28)

در بهشتی عالی جای دارند، (10)

و قدحهایی (که در کنار این چشمه) نهاده، (14)

شهری که تو در آن ساکنی، (2)

و یک زبان و دو لب؟! (9)

آنگاه که شقی‏ترین آنها بپاخاست، (12)

 و چون اخبار جنگها و فساده‌ا را بشنوید، مضطرب مشوید زیرا که وقوع این امور اوّل ضرور است لیکن انتهادر ساعت نیست.
23  لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد.
10  پس به ایشان گفت، قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند کرد.
15  زیرا که من به شما زبانی و حکمتی خواهم داد که همهٔ دشمنان شما با آن مقاومت و مباحثه نتوانند نمود.
31  و همچنین شما نیز چون بینید که این امور واقع می‌شود، بدانید که ملکوت خدا نزدیک شده است.
46  و به ایشان گفت، مکتوب است که خانهٔ من خانهٔ عبادت است لیکن شما آن را مغاره دزدان ساخته‌اید.
 به شما می‌گویم که به زودی دادرسی ایشان را خواهد کرد. لیکن چون پسر انسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهد یافت؟
24  زیرا چون برق که از یک جانب زیر آسمان لامع شده تا جانب دیگر زیر آسمان درخشان می‌شود، پسر انسان در یوم خود همچنین خواهد بود.
14  و فریسیانی که زر دوست بودند همهٔ این سخنان را شنیده، او را استهزا نمودند.
31  در همان روز چند نفر از فریسیان آمده، به وی گفتند، دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس می‌خواهد تو را به قتل رساند.
34  ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلین خود هستی، چند کَرَّت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجه‌های خویش را زیر بالهای خود می‌گیرد و نخواستید.
 امّا هر که مرا پیش مردم انکار کند، نزد فرشتگان خدا انکار کرده خواهد شد.
 و من به شما می‌گویم سؤال کنید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما بازکرده خواهد شد.
46  گفت وای بر شما نیز ای فقها زیرا که بارهای گران را بر مردم می‌نهید و خود بر آن بارها، یک انگشت خود را نمی‌گذارید.

54  و در کمین او می‌بودند تا نکتهای از زبان او گرفته، مدّعی او بشوند.

12  و به شما می‌گویم که حالت سدوم در آن روز، از حالت آن شهر سهلتر خواهد بود.

16  پس خوف همه را فراگرفت و خدا را تمجیدکنان می‌گفتند که نبیای بزرگ در میان ما مبعوث شده و خدا از قوم خود تفقّد نموده است.

19  و تمام آن گروه می‌خواستند او را لمس کنند زیرا قوّتی از ویصادر شده، همه را صحّت می‌بخشید.

 پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد.

10  پس مردم از وی سؤال نموده گفتند، چهکنیم؟

که راست و نیک اندیش و درست کردارند

به مردمان می آموزم که
در راه راستی بکوشند 
ای اندیشه ی نیک
من روانم را با اندیشه ی نیک به سرای برین جای خواهم داد
و تو آنها را می شناسی
به گمراهان راه بنمایم
 و نیز شما را می‌گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوّت نشسته، بر ابرها
 برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا بکران فلک فراهم خواهند آورد.
و به او که در آن ساکن است، قسم خورده است
تا بر آزار و ستیز دشمنان خود چیره گردیم .
بر خرد و اندیشه ی من 
..
ما شر مسخره کنندگان را از تو دور می سازیم.95
و آنها نهایت نیرنگ خود را به کار زدند و مکرشان نزد خدا معلوم است هر چند از مکرشان کوه ها از جا کنده شود.46
..
28  ایشان جواب دادند که یحیی تعمید‌دهنده و بعضی الیاس و بعضی یکی از انبیا.
23  پس ایشان را پیش طلبیده، مَثَلها زده، بدیشان گفت، چطور می‌تواند شیطان، شیطان را بیرون کند؟
26  و اگر شیطان با نفس خود مقاومت نماید و منقسم شود، او نمی‌تواند قائم ماند، بلکه هلاک می‌گردد.
24  گفت، ای عیسی ناصری ما را با تو چه کار است؟ آیا برای هلاک کردنِ ما آمدی؟ تو را می‌شناسم کیستی، ای قدّوس خدا!
 زیرا که در موت ایشان قیده‌ا نیست و قوّت ایشان مستحکم است.
15  اگر می‌گفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر طبقهٔ فرزندان تو خیانت می‌کردم.

 و امّا من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار و نجات‌دهندهٔٔ من هستی. ای خداوند تأخیر منما.

 در این فقط مشورت می‌کنند که او را از مرتبهاش بیندازند. و دروغ را دوست می‌دارند. به زبان خود برکت می‌دهند و در دل خود لعنت می‌کنند، سلاه.
 مرا از مشاورت شریران پنهان کن و از هنگامهٔ گناهکاران.
 آنگاه در روزی که تو را بخوانم دشمنانم روخواهند گردانید. این را می‌دانم زیرا خدا با من است.
10  روز و شب بر حصارهایش گردش می‌کنند و شرارت و مشقت در میانش می‌باشد.
16  و امّا من نزد خدا فریاد می‌کنم و خداوند مرا نجات خواهد داد.
15  پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.
 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.
11  پس تو ای خداوند لطف خود را از من باز مدار. رحمت و راستیِ تو دائماً مرا محافظت کند.
12  شریر بر مرد عادل شورا می‌کند و دندانهای خود را بر او میافشرد.
 من بیحس و بی‌نهایت کوفته شده‌ام و از فغان دل خود نعره می‌زنم.
16  چونکه گفته‌ام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند.
16  مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
20  زیرا برای سلامتیسخن نمی‌گویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیلهآمیز را تفکر می‌کنند.
11  پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد.
14  از مکان سکونت خویش نظر میافکند، برجمیع ساکنان جهان.
 ای خداوند بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه کاهیده شد، بلکه جانم و جسدم نیز.
17  ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خوانده‌ام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند.
10  چون پدر و مادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا برمی‌دارد.
16  زیرا سگان دور مرا گرفته‌اند؛ جماعت اشرار مرا احاطه کرده، دستها و پایهای مرا سفتهاند.

31  ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبر خواهند داد قومی را که متولد خواهند شد، که او این کار کرده است.

 الآن دانسته‌ام که خداوند مسیح خود را می‌رهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجات‌بخش دست راست خویش.
دسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیان