43-از کلمه ت-در الفبا.انشعاب تابان.ملکوت.قیامت.ملک الموت.تورات.زرتشت.سوشیانت.حجت-سایه موت-مسیحیت-و... کلی بیرون کشیدن هست.هر زبانی را حداقل شناخت خوبست.
42-تسلط بر کتاب و پر شدن یعنی چون گفتمان آید چیزی گفته شد بدانی که جواب آن چیست.چون آنچه نکوهش شود در ان یافت شود.واصلان نکوهش چرا وقتی برهان عقلی و دقیق رفع شبهه و چالش کند.
41-گفتمان را اگر گفتن هست دو سمت را شنیدن هست.و دو سمت را تفکر هست. و تفکر نه تنها چرخاندن زبان به تکلم سخت برای دانش پز دادن بلکه زبان ساده را برای عموم گفتن هست.
41-اگر انسانی خود را به هاویه اندازد کیست که نجات دهد او را.و اگر انسانی خود را از هاویه میان پل تا صعود نجات دهد سیل کثیری را به دروازه بهشت رهنمود میکند.
41-فکر باهوش پل روبروی خود را خراب نمیکند. زیرا نزد خدا هر چیزی ممکن هست.پل را که خراب هست ترمیم میکند.مرمت کردن سخت و خراب کردن آسان هست.