حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت داوود (ع)

داوود-به عبری-דָּוִד، به معنای (محبوب)

حضرت داوود (ع) در کتاب قرآن


پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت و از آنچه مى‏ خواست به او آموخت و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمیکرد قطعا زمین تباه مى‏ گردید ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد

..



ما همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى کردیم به تو [نیز] وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحى نمودیم و به داوود زبور بخشیدیم

..

از میان فرزندان اسرائیل آنان که کفر ورزیدند به زبان داوود و عیسى بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز میکردند

..

و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را به راه راست درآوردیم و نوح را از پیش راه نمودیم و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه نیکوکاران را پاداش مى‏ دهیم

..

و پروردگار تو به هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است داناتر است و در حقیقت بعضى از انبیا را بر بعضى برترى بخشیدیم و به داوود زبور دادیم

..

و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت اى مردم ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‏ ایم و از هر چیزى به ما داده شده است راستى که این همان امتیاز آشکار است

..

و داوود و سلیمان را [یاد کن] هنگامى که در باره آن کشتزار که گوسفندان مردم شب‏هنگام در آن چریده بودند داورى میکردند و [ما] شاهد داورى آنان بودیم

..

و به راستى به داوود و سلیمان دانشى عطا کردیم و آن دو گفتند ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است

..

و به راستى داوود را از جانب خویش مزیتى عطا کردیم [و گفتیم] اى کوهها با او [در تسبیح خدا] همصدا شوید و اى پرندگان [هماهنگى کنید] و آهن را براى او نرم گردانیدیم

..

[آن متخصصان] براى او هر چه مى‏ خواست از نمازخانه ‏ها و مجسمه ‏ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ‏ها و دیگهاى چسبیده به زمین مى‏ ساختند اى خاندان داوود شکرگزار باشید و از بندگان من اندکى سپاسگزارند

..

تو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه می‌کرد.

..

[داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش‏هاى خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به همدیگر ستم روا مى دارند به استثناى کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند و اینها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‏ ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد 

..

هنگامی که (در محراب) بر داود داخل شدند و او از آنان سخت هراسان شد (که مبادا دشمن باشند) آنان بدو گفتند: مترس، ما دو تن (یا دو گروه) خصم یکدیگریم که برخی بر دیگری ستم کرده (و به حکومت پیش تو آمده‌ایم)، میان ما به حق حکم کن و با هیچ یک جور و طرفداری مکن و ما را به راه راست دلالت فرما.

..

و سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیکو بنده‏ اى به راستى او توبه‏ کار [و ستایشگر] بود

..

ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کند. بی تردید کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، چون روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت دارند.

..

۲سموئیل 1

1. پس از مرگ شائول، چون داوود از شکست عَمالیقیان بازگشت، دو روز در صِقلَغ توقف نمود.

2. در روز سوّم، ناگاه مردی با جامۀ دریده و خاک بر سر ریخته، از اردوگاهِ شائول آمد. چون نزد داوود رسید، به روی درافتاده، تعظیم کرد.

3. داوود از او پرسید: «از کجا می‌آیی؟» مرد پاسخ داد: «از اردوگاه اسرائیل گریخته‌ام.»

4. داوود گفت: «جریان امر را برایم بازگو.» گفت: «لشکریان از جنگ گریختند و بسیاری از ایشان نیز افتادند و مردند. شائول و پسرش یوناتان نیز مرده‌اند.»

5. پس داوود به مرد جوانی که این خبر را آورده بود، گفت: «از کجا می‌دانی شائول و پسرش یوناتان مرده‌اند؟»

6. مرد جوان پاسخ داد: «بر حسب اتفاق بر کوهِ جِلبواَع بودم که دیدم شائول بر نیزۀ خود تکیه زده، و ارابه‌ها و سواران دشمن هر دم به او نزدیکتر می‌شوند.

7. چون شائول به عقب خود نگریست، مرا دید و مرا خواند. گفتم: ”گوش به فرمانم.“

8. پرسید: ”کیستی؟“ گفتم: ”یک عَمالیقی.“

9. پس مرا گفت: ”تمنا اینکه بر فرازم بایستی و مرا بکُشی. زیرا دردی جانکاه بر من چیره گشته، اما هنوز جان در بدنم باقیست.“

10. پس بر فرازش ایستاده، او را کشتم، زیرا یقین داشتم از جراحت خود زنده نخواهد ماند. تاجی را که بر سر و بازوبندی را که بر بازویش بود، برگرفته، با خود بدین‌جا نزد سرورم آورده‌ام.»

11. آنگاه داوود جامۀ خویش گرفته، آن را درید، و همراهانش نیز جملگی چنین کردند.

12. آنان برای شائول و پسرش یوناتان، و برای قوم خداوند و خاندان اسرائیل که به دم شمشیر از پا درآمده بودند، ماتم گرفتند و گریستند، و تا شامگاه روزه داشتند.

13. و داوود به جوانی که این خبر را برایش آورده بود، گفت: «اهل کجایی؟» پاسخ داد: «پسر مهاجری عَمالیقی‌ام.»

14. داوود از او پرسید: «چگونه نترسیدی دست خود را بلند کرده، مسیح خداوند را هلاک سازی؟

15. آنگاه داوود یکی از مردان جوانش را فرا خواند و گفت: «برو و او را بکُش!» پس او را به شمشیر زد، و او مرد.

16. داوود به او گفت: «خونت بر گردن خودت باد، زیرا زبان خودت بر ضد تو شهادت داده، گفت: ”من مسیح خداوند را کشتم.“»

مرثیۀ داوود

17. داوود با این مرثیه، برای شائول و پسرش یوناتان سوگواری کرد،

18. و فرمان داد آن را به مردم یهودا نیز تعلیم دهند؛ این مرثیه در کتاب یاشَر به ثبت رسیده است:

19. «جلال تو، ای اسرائیل، بر بلندیهایت از پا درآمده،چگونه پهلوانان افتاده‌اند!

20. در جَت این را بازمگویید،و در کوچه‌های اَشقِلون جار مزنید،مبادا دختران فلسطینیان شادمان شوند،و دختران ختنه‌ناشدگان به وجد آیند.

21. «ای کوههای جِلبواَع،بر شما شبنم منشیند و باران مبارد،و نه از کشتزارهایتان هدایا به بار آید.زیرا در آنجا سپر پهلوانان بی‌حرمت شد،و سپر شائول به روغن جلا نیافت.

22. «از خون مقتولان،و از پیه پهلوانان،کمان یوناتان روی برنمی‌تافت،و شمشیر شائول تهی برنمی‌گشت.

23. «شائول و یوناتان، محبوب و نازنین،در زندگی و در مرگ، جدایی‌ناپذیر.از عقابها تیزپروازتر،از شیران نیرومندتر.

24. «ای دختران اسرائیل، بر شائول بگریید،بر او که شما را به ارغوان و نفایس می‌پوشانید،و جامه‌هایتان را به زیورهای طلا می‌آراست.

25. «چگونه پهلوانان در میدان کارزار افتاده‌اند؛یوناتان بر بلندیهایت کشته افتاده است!

26. به خاطرت پریشانحالم، ای یوناتان، ای برادرم؛برایم بسیار عزیز بودی.محبت تو به من خارق‌العاده بود،بیشتر از محبت زنان.

27. «چگونه پهلوانان افتاده‌اند،و جنگ‌افزارها تلف شده است!»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد